عصرپرس: اختلافهای میان ایران و افغانستان بر سر آب هیرمند تاریخی دور و دراز دارد. دستکم میتوان رد آن را تا اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دنبال کرد. زمانی که بزرگترین بازیگری که در این زمینه سیاستگذاری میکرد نه دولت ایران بود و نه دولت افغانستان، بلکه دولت بریتانیا بود.
این کشور که به دلیل اهمیت استراتژیک ایران به دلیل حفظ راههای بازرگانی از طریق خلیج فارس و اهمیت حیاتی افغانستان به دلیل مانعی بر سرا راه روسها برای حمله به هند در امور هر دو کشور مداخله میکرد، حقآبه هیرمند را برای هر دو طرف مشخص میکرد. به این دلیل که آن روزها افغانستان تحتالحمایه انگلستان بود و ایران زمین نفوذ این کشور محسوب میشد شرایط به گونهای پیش میرفت که تنش بالا نمیگرفت. امری که بعدها با استقلال افغانستان و ظهور رضاخان از بین رفت و همچون توفانی فضا را غبارآلود کرد.
عمده تنش آبی ایران و افغانستان بیشتر بر سر آب رودخانه هیرمند است که با آورد تقریبی سالانه ٥/٨ میلیارد مترمکعب از کوههای بابا در سلسله جبال هندوکش در 40 کیلومتری غرب کابل سرچشمه میگیرد و پس از طی ١٠٥٠ کیلومتر وارد ایران و دریاچه هامون میشود. شرایط اقلیمی منطقه سیستان ایران پیوندی تنگاتنگ با رودخانه هیرمند و دریاچه هامون دارد.
هامون، دریاچهای است که نه تنها منبع اقتصادی و معیشت ساکنان زابل و سیستان است بلکه مکانی اسطورهای نیز محسوب میشود. در اسطورههای ایران، هامون همان «دریای کیانسه» است. جایی که آخرین منجی به نام سوشیانس از دختری که اهموغ را کشته است و در هامون تن شسته و از نطفه زرتشت باردار شده است زاده میشود. ابیات اسدی توسی و فردوسی نیز گواه اهمیت تاریخی رود هیرمند برای ایرانیان است.
اختلاف بر سر آب هیرمند گاه با مذاکره و مصالحه و رجوع به شیوههای سنتی و تاکید بر گذشته تاریخی حل و فصل میشده است و گاه مانند دوره کودتای 1972 قراردادها کج دار و مریز اجرا شده است. تشکیل کمیسیون دلتا در سال 1351 با مدیریت آمریکاییها نیز در همین راستا بود. در این کمیسیون حقابه ایران تا حدود 35درصد کاهش یافت و اثرات اقلیمی آن در کنار خشکسالیهای پیاپی نفس مردم سیستان را گرفت. بخشی از کوچ بزرگ مردمان سیستان به صفحات شمالی کشور به خصوص به گرگان و ترکمنصحرا ناشی از تصمیمهای همین کمیسیون بود.
نخستین قرارداد دوجانبه برای حل و فصل تنش آبی در سال 1318 به تصویب طرفین رسید. ماده یک این معاهده تأکید داشت: «دولتین ایران و افغانستان موافقت مینمایند که همه ساله هر مقدار آب رودخانه هیرمند که به بند کمالخان میرسد بین ایران و افغانستان از بند کمالخان به بعد بالمناصفه تقسیم شود.» اما واژه بالمناصفه چندان روشن نبود و زمینهساز اختلافهای بسیار شد. از جمله همان بند کمالخان.
بند کمالخان همان سدی است که پنج سال پیش دوباره محل اختلاف شد. هنگامی که یک فرمانده محلی طالبان در ولایت فراه دستگیر شد و گفت در ایران آموزش دیده تا بندکمالخان را منفجر کند. یعنی حقابهای که ایران نتوانسته بود با مصالحه به دست بیاورد، طبق ادعای این منابع، میخواست با انفجار سد و گشودن مسیر هیرمند به دست بیاورد.
راست و دروغ این ماجرا نشان میدهد که ضرورتهای اقتصادی تا کجا میتواند بر مسائل استراتژیک و سیاسی اثر بگذارد. مسئلهای که با ظهور طالبان در افغانستان به خوبی نمایان شد. در این دوران ایران جدا از تهدید مرزها و خطر روزافزون طالبان، به این دلیل که حکومت وقت کابل راه هیرمند را بر هامون بست، حتی اجازه داد هواپیماهای آمریکایی از آسمانش برای حمله به طالبان استفاده کنند.
سد سلما در ولایت هرات نیز از این قاعده مستثنی نیست. ایده ساخت این سد اگرچه از دوران داوودخان بین سالهای 1352 تا 1357 برنامهریزی شد اما سرانجام با کمکهای بلاعوض هندوستان در سال 1394 ساخته و به بهرهبرداری رسید. سدی که بر روی رودخانه هریرود بسته شده است و ایران و ترکمنستان را از آب این رودخانه محروم میکند. محرومیتی که سرانجام به 73درصد کاهش منابع آبی ایران در شرق کشور که به این رودخانه وابسته بود انجامید. و پیداست چه بلایی بر سر ساکنان این منطقه از کشور آمد.
همه این مسائل نشان میدهد که عمده تنش میان ایران و افغانستان تنش آبی است. کرزی در دوران ریاستجمهوریاش گامی برای حل این مشکل بر نداشت. او درگیر جنگ تمامعیاری با گروههای مسلح مخالف بود و فرصتی برای سر خاراندن نداشت. با این وجود در دوران او حقآبه ایران از هیرمند محفوظ مانده یا دستکم کاهش عمدهای نیافته بود.
پس از دوران او و روی کار آمدن اشرف غنی در افغانستان و حسن روحانی در ایران نیز اگرچه کوششهایی برای حل مسئله انجام شد اما مشکل کماکان برجای ماند. واقعیت این است که افغانستان و دولت وحدت ملی این کشور برای بهرهمندی ایران از حقآبه قانونیاش، شرط دارند. شرط آنها دو جمله بیشتر نیست. تسهیل ورود بیشتر مهاجران افغان به ایران برای کار و جلوگیری از اخراج اتباع غیرقانونی این کشور از شهرهای ایران.
اخیرا حامد کرزی، رئیس جمهور پیشین افغانستان بر حل مشکلات تقسیم آب با همسایگان این کشور تاکید کرده است.
به گزارش
طلوع نیوز، کرزی در نشستی که از سوی «مرکز پژوهش و مطالعات افغانستان نوین» در کابل برگزار شد گفت که بخش بزرگی از آبهای افغانستان به کشورهای همسایه سرازیر میشود و برای استفاده از این آب در کشور باید کاری شود.
کرزی افزود: «طبعاً آبی که حق همسایههایمان است، باید به آنان برسد. طبعاً اگر ما آب زیادتر داشته باشیم، فراوانی آب باشد، با خوشحالی بسیار حاضر هستیم آب به آنان بدهیم؛ ولی اگر داشته باشیم.»
رئیسجمهور پیشین افغانستان تاکید کرد: «ما از آبهای زیرزمینی بهگونه وحشتناک استفاده میکنیم. در هر خانه چاه عمیق حفر میشود. برای مثال زمانی در چمن ببرکخان آب فراوان وجود داشت، اما امروز که ۵۰ – ۴۰ متر حفر کنی، آب نیست.»
در همین رابطه نصرالله صادقیزاده نیلی، عضو مجلس نمایندهگان، اظهار داشت: «آقای کرزی باید در دوران رهبری و زعامت خود متوجه این قضیه میشد؛ باید در ۱۲ سال رهبریاش در اینباره برنامه ارئه میکرد.»
بر اساس این خبر در این نشست درباره چالشهای مرزی افغانستان با کشورهای همسایه، به ویژه با ایران و پاکستان بحث و گفتوگو شده است.
این مسئله نشان میدهد که دولت افغانستان با توجه به ساخت سد سلما و بستن شاخههایی از هیرمند اگرچه توانسته با نزدیک شدن به هند به پاکستان ضربه بزند اما همزمان ایران و ترکمنستان را سخت رنجانده است.
واقعیت این است که شرایط اقلیمی افغانستان گواه این موضوع است که این کشور نیاز فراوانی به آب پشت سدها دارد. گسترش کشاورزی و دامداری یکی از راههای گسترش امنیت در این کشور است که تبعات مثبت آن برای ایران نیز فراوان است اما خشکسالیهای بزرگ سالهای اخیر در سیستان نیز به کاهش منابع آب این استان منجر شده و وضعیت معیشت و زیست مردمان آن را بسیار دشوار کرده است. از این رو پیدا کردن راهحلی برای کاهش تنش آبی به نفع هر دو کشور و حتی منطقه و جهان است. تنشی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر افغانهای مقیم ایران تاثیر میگذارد و زندگی ساکنان شرق ایران را نابسامان کرده است.
*تحریریه عصرپرس/ 1199*
پایان/