لطفالله میثمی: چند روز پیش بعد از مدتها فرصتی دست داد تا با جمعی از دوستان اصلاحطلب به دیدار ابراهیم یزدی برويم تا هم دیداری تازه کنیم و هم اینکه جویای احوال او باشیم. در این دیدار دوستانه، سخن با پرسوجو از احوال یزدی آغاز شد و او گفت برای ادامه معالجاتش به خارج از ایران میرود. من امیدوارم سلامتیشان را به دست بیاورند و عمر طولانی داشته باشند.
در آن دیدار از رویدادهای سیاسی روز هم سخن به میان آمد که شرحش بماند. بهواقع نخستین دیدار و معاشرت من با جناب ابراهیم یزدی در روز دوازدهم بهمنماه ١٣٥٧، روز ورود حضرت امام خمینی (ره) در فرودگاه مهرآباد اتفاق افتاد.
پیشتر بهواسطه فعالیتهای انقلابی با نام ایشان آشنا شده بودم، اما به دلیل اینکه خارج از ایران بود، فرصت دیدار و معاشرت با او به دست نیامده بود تا اینکه آن روز ابراهیم یزدی را همراه با حسن حبیبی در مراسم استقبال از حضرت امام در مهرآباد دیدم و او مطلع شد من بیناییام را از دست دادهام، گریه کرد، پیشتر حسن حبیبی را دیده بودم.
در فاصله ١٢ بهمنماه تا ٢٢ بهمنماه، روز پیروزی انقلاب با ایشان در ارتباط بودم و او واسطه شد و فرصت دیدار و ملاقاتی یکساعته هم با حضرت امام برایم فراهم کرد؛ هرچند کسانی کارشکنی میکردند و دنبال آن بودند كه نگذارند این ملاقات انجام شود، اما با پیگیریهای ابراهیم یزدی برایم فرصت دیدار با امام(ره) میسر شد.
روزهای بعد از انقلاب هم من به دفتر نخستوزیری در دولت موقت مهندس مهدی بازرگان رفتم و آنجا هم با ایشان در ارتباط بودم و گاهی همدیگر را میدیدیم. او شخصیتی پرکار و مؤثر در دولت موقت بود و برای خدمت به انقلاب، شب و روز نمیشناخت. در مسئولیت وزارت امور خارجه هم متناسب با فضای انقلابی آن سالها خوب عمل کرد و دانش سیاسی خوبی هم داشت و درمجموع دیپلمات و مدیر برجستهای بودند.
او همواره توجه و اهتمام ویژهای به رعایت منافع ملی داشته است و شخصیتی ملی و مذهبیاي است که هم به آموزههای دین توجه دارد و هم اینکه همواره منافع ملی را در نظر دارد. ایشان از همان روزهای اول انقلاب تا همین روزها وفادار به منافع ملی و ارزشهای ملی و دینی بوده است. او برخلاف بسیاری از شخصیتهای سیاسی، بخش مهمی از خاطرههایش را مکتوب و منتشر کرده است و تا جایی که من در جریان برخی مسائل بودم، او در روایت خاطرههایش، مستند و موثق حرف زده است و من دروغی از او نشنیدهام.
منبع: روزنامه شرق/ 1 دی 1395