شرق: گنجینه اسرار، مشاور فرهنگی روزنامه کیهان، مدیر دفتر
پژوهشهای مؤسسه کیهان و خالق نیمه پنهان، درگذشت. اینها عناوینی است که رسانهها
در انتشار خبر فوت حسن شایانفر، نفر دوم روزنامه کیهان، استفاده کردهاند. نزدیکترین
فرد به لحاظ فکری به حسین شریعتمداری که از قضا، به لحاظ ظاهری هم شباهتهایی به
او داشت.
هفتهنامه «متن» که به مدیرمسئولی مصطفی پورمحمدی، برادر معاون سابق وزارت
اطلاعات و وزیر دادگستری فعلی، منتشر میشد، سال ٩١ گزارشی با عنوان «نیمه پنهان
کیهان» درباره حسین شریعتمداری و حسن شایانفر منتشر کرد.
در این گزارش، آمده بود: «اواسط دهه ٦٠ گروهی از کارشناسان سپاه
و معاونت اجتماعی وزارت اطلاعات به زندان اوین رفتند تا با زندانیان سیاسی چپ بهویژه
آنها که به دلیل کمتجربگی، گرفتار عضویت در گروههای مخالف شده بودند، مباحثه
کنند. گروهی که برخی از آنها پیش از پیروزی انقلاب، در شمار زندانیان سیاسی جای میگرفتند.
این بحثها چیزی شبیه به مناظرههای رایج در اوایل دهه ٦٠ نبود؛ بلکه هدف آنها
ایجاد تغییر فکری در زندانیان و بازگرداندن آنها از صفوف مخالفان نظام بود. از
میان این کارشناسان، گروهی توانستند به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کنند. میان
گروهی که برای بحث با زندانیان عازم بندهای سیاسی و امنیتی زندانها شده بودند، دو
نام بعدها در فضای رسانهای انعکاس بیشتری یافت. این دو که در نوشتههای
مخالفانشان با عنوان «برادر حسین» و «برادر حسن» از آنها نام برده میشود، موفق
شدند برخی از زندانیان دهه ٦٠ را به نوشتن خاطرات سیاسیشان از گروههای مخالف
تشویق کنند. نوشتههایی که در آنها بخشهایی از روابط پشت پرده سازمانهای سیاسی
ضد نظام، افشا میشد تا به این وسیله از عضویت و گرایش جوانان و نوجوانان به آنها
کاسته شود. حسین شریعتمداری (فرزند محمد و متولد ١٣٢٦ دماوند) و حسن شایانفر (متولد
١٣٣٥)، هرچند هفته یکبار، مسیر درکه تا بهارستان را میپیمودند تا مجموعه نوشتههای
این زندانیان را برای چاپ در اختیار مسئولان وزارت ارشاد بگذارند.
آنها یکی، دو کتاب از این دست را با کمک چاپخانه وزارت ارشاد
چاپ کرده و در میان زندانیان، دانشگاهها و مراکز روشنفکری کشور پخش کردند. این
کتابها چنان با استقبال مواجه شد که گردانندگان آن برای چاپ سریعتر مجموعههای
بعدی، تحت فشار قرار گرفتند. نوشتههای «توابها» خیلی بیشتر از آن بود که برای
چاپ آن به یک گاهنامه بسنده کرد. فیضالله عربسرخی، مدیرکل حراست وزارت ارشاد در
آن زمان، یک پیشنهاد هیجانانگیز داد؛ او به شریعتمداری و شایانفر پیشنهاد کرد
این نوشتهها را برای چاپ به روزنامه کیهان بسپارند تا هم وقتشان برای کارهای
اجرائی گرفته نشود و هم این دستنوشتههای سرنوشتساز، در اختیار مخاطبان گستردهتری
قرار گیرد».
«عرب سرخی» اما روایت دیگری از این ماجرا دارد؛ او به «شرق»میگوید:
«من و حسن شایانفر، دوست دوران کودکی بودیم و این ارتباط حداکثر تا نیمهها یا
اواخر دهه ٦٠ هم ادامه داشت و بعد به خاطر فاصلههای سیاسی، کمرنگ شد. آن زمان،
بچههای زندانی داستان یا قصهای مینوشتند. من کمک کردم که منتشر شود. همان زمان
دو جلد کتاب به اسم «روزها و سوزها» منتشر شد که اگر الان هم در اینترنت جستوجو
کنید، به آن بر میخورید. هیچ چیز خاصی نبود؛ صرفا تعدادی قصه و داستان کوتاه بود
و اصلا بحث اعترافات یا مباحث سیاسی در آن نبود». تغییر مدیریت روزنامه
کیهان بعد از رفتن محمد خاتمی و نزدیکان فکری او به آمدن مهدی نصیری منجر شد و
سپس به شریعتمداری رسید و معاونت فرهنگی آن نیز به شایانفر رسید. شایانفر از سال
٧٢ به جمع کیهانیها پیوست و انتشار پاورقیهای «نیمه پنهان»، درست همزمان با
آمدن دولت اصلاحات، در کیهان آغاز شد. حسن شایانفر در یک دوره زمانی با حکم محمود
احمدینژاد به عضویت هیأتمدیره مرکز اسناد ریاستجمهوری هم منصوب شد؛ مرکزی که
هنوز بسیاری از اسناد آن منتشر نشده است و انتشار اسناد آن، میتواند در تدوین
تاریخ اداری و مدیریت اقتصادی ایران، تحول ایجاد کند. گفته شده، زمانیکه محمدحسین
صفارهرندی هم از کیهان به دولت نهم راه یافت و وزیر ارشاد شد، رسایی به توصیه و
سفارش حسن شایانفر، در این وزارتخانه به کارگرفته شد و مدیریت اداره ارشاد قم را
عهدهدار شد.
نیمه پنهان
نیمه پنهانی که شایانفر نوشتن آن را در کیهان آغاز کرد، از سال٧٦ به صورت
پاورقی منتشر میشد و بعدا از سوی دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان، به صورت مجلد منتشر
شد و تاکنون به ٦٠ جلد رسیده است. بسیاری از نویسندگان، روشنفکران، شاعران و چهرههای
سیاسی و فرهنگی سالهای گذشته و اخیر، با نگاه خاص حسن شایانفر و خط کیهان، در
این ستون تجزیه و تحلیل شدهاند.
خبرگزاری تسنیم درباره نوشتههای شایانفر نوشته است: «مرحوم
شایانفر از عناصر انقلابی بود که نقش شگرفی در افشای عناصر ضد انقلاب و وابسته به
استکبار جهانی داشت. همواره به دلیل افشای ماهیت واقعی پردهنشینان و دستان پنهان
و پیدای افراد پشت پرده جریانهای معاند با انقلاب اسلامی، از جمله فراماسونها،
مورد غضب فتنهگران داخلی و خارجنشین بود و تاآنجاکه توانستند وی را آماج
ناسزاها و فحاشیهای خود قرار دادند».»
هفتهنامه «متن» هم در همان گزارش خود نوشته بود: «مؤسسه پژوهشهای کیهان از
سالها پیش مسئولیت صفحهای در روزنامه کیهان را (عمدتا صفحه ١٤) برعهده دارد که
عنوان آن «نیمه پنهان» است. بسیاری از اعضای کانون نویسندگان و گروههای چپ، حدود
١٥ سال پیش با این کابوس به خواب میرفتند که روز آینده سند یا مطلبی علیه آنها در
این صفحه کیهان چاپ شود؛ ولی در سالهای اخیر، این بخش از کیهان توجه خود را به
گروهی از اصلاحطلبان تندرو و مخالفان خارج کشور معطوف کرده و نیمه پنهان آنها را
نمینگارد... در دوره موسوم به اصلاحات، گروهی از کسانی که نیمه پنهان آنها در
کیهان نوشته میشد، اصرار داشتند که این مقالهها به استناد شنود تلفنی یا برگههای
بازجویی زندانها نگاشته شده است. هرچند مسئولان کیهان میگفتند که آنها از اسناد
قابل دسترس برای عموم مردم همچون آرشیو نشریات و اسناد مراکز تاریخپژوهشی مانند
مرکز اسناد انقلاب اسلامی استفاده میکنند.»
متن در همان گزارش نوشته بود: «شایانفر را همچنین میتوان گوگل یا دایرهالمعارف
شفاهی عناصر ضد نظام نامگذاری کرد. حافظه او بهقدری قوی است که هرگاه نام یکی از
این افراد را میشنود، اطلاعات زیادی درمورد او بیان میکند؛ آنهم نه به استناد
جستوجو در سایتها و وبلاگها، بلکه به استناد منابعی دقیقتر همچون آرشیو نشریات
قدیمی. کتابخانهای که سراسر اتاق او را فراگرفته است، از آرشیوهای کمنظیر
مطبوعات فارسی چاپ قدیم و جدید و داخل و خارج کشور به شمار میآید.»
حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان، با اشاره به درگذشت حاجحسن شایانفر،
مدیر پژوهشهای کیهان، گفته است: حاجحسن شایانفر ما، نامآوری گمنام بود، او
مصداق مردانی بود که خدای مهربان آنان را با صفت «رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع
عن ذکرالله» ستوده است. قبل از آمدنم به کیهان در سپاه با هم بودیم و در همان حال
همکاریهای مشترک دیگری داشتیم. ایشان با درخواست اینجانب از نخستین روز حضورم در
کیهان مسئولیت مشاور فرهنگی و مدیریت دفتر پژوهشهای مؤسسه را برعهده گرفت، ضمن
آنکه عضو شورای سردبیری روزنامه هم بود. مدیرمسئول روزنامه کیهان با تأکید بر اینکه
سینه مرحوم حاجحسن ما گنجینه اسرار بود و گفتنیهای ناشنیدهای داشت که در هنگامه
تهاجم فرهنگی و جنگ نرم سره را از ناسره جدا میکرد، گفته است: «با جرئت میگویم
در اشراف و احاطه به عرصه فرهنگی کشور و شناخت عناصر فعال در این عرصه نهفقط کمنظیر
که بینظیر بود و همتایی نداشت. مرحوم شایانفر بهشدت مبادی آداب شرع مقدس و
تقوایش مثالزدنی بود. ایشان زندگی بهغایت سادهای داشت و از مال و منال دنیا
اندوختهای نداشت.»
شایانفر از اواخر سال ٨٩ به بیماری سختی مبتلا شد و برای همین مدتی کیهان را
ترک کرد؛ او بهشدت گرفتار بیماری شبکههای عصبی شد و مدتی در بیمارستان بقیهالله
سپاه پاسداران بستری شد. او حتی در این بیماری، مدتی قدرت تکلم خود را نیز از دست
داد؛ بااینحال پس از مدتی سلامتی خود را بازیافت و بار دیگر به کیهان بازگشت.
اردیبهشتماه ٩٠ سایت صراط در گزارشی خبر از بازگشت او به کیهان داد و نوشت: «مرد
دوستداشتنی بروبچههای کیهان به روزنامه بازگشت. دیروز بچههای تحریریه کیهان
ناگهان خبردار شدند که حسن شایانفر در اتاقش نشسته است. شایانفر بعد از ورود به
مؤسسه کیهان گفت؛ خدا را شکر که بار دیگر به عبادتگاه خویش بازگشتم. همه در کیهان
در آرزوی روزی نشستهاند که او دوباره مجلس درس پرنکتهاش را برپا کند. شایانفر
ساعت ۱۱ صبح روز
جمعه در کنار فرزندش و پیام فضلینژاد (نویسنده و پژوهشگر کیهان) و ابراهیم حاجیمحمدزاده
(از مقالهنویسان کیهان) وارد ساختمان مرکزی مؤسسه کیهان شد.»
شایانفر از زبان پیام فضلینژاد
پیام فضلینژاد که آن روز بههمراه حاج حسن وارد روزنامه کیهان شده بود، روز
گذشته در دو تويیت نوشت: «درباره ترور بیولوژیک حاجحسن شایانفر و ابعاد ناگفته
آن بهزودی خواهم نوشت و روایت جلسه بررسی آن را با حضور مقامات عالی در سال ٨٩
خواهم گفت». او با اشاره به روایت حسین باستانی در «بیبیسی» درباره شایانفر هم
نوشت: «روایت باستانی از شایانفر آمیخته با تحریفات تاریخی است، او برای بحث با
منافقین به زندان قزلحصار میرفت نه زندان اوین». این جمله فضلینژاد از این منظر
میتواند درست باشد، چراکه کتاب «روزها و سوزها» هم از سوی انتشارات فرهنگی زندان
قزلحصار منتشر شده است.
حسن شایانفر مقدمهای بر یکی از کتابهای پیام فضلینژاد با عنوان «ارتش سری
روشنفکران» نوشته؛ در بخشهایی از این مقدمه آمده است: «روند پژوهش و نگارش کتاب
ارتش سری روشنفکران، ماجرای پُرفرازوفرودی دارد؛ پاییز ١٣٨٥ که آقای پیام فضلینژاد
به دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان آمد، ابتدا نوشتن خاطرات خود را از دوران موسوم به
اصلاحات با عنوان ملاقات با جاسوس آغاز کرد. در این کتاب، نویسنده در کنار شرح
تجربیات و مشاهدات خود از پیوند سیاستمداران غربزده و مدعیان اصلاحطلبی که دچار
استحاله فکری شده بودند، از هویت و اسناد جدیدی درباره چند عامل اطلاعاتی بیگانه
در ایران نیز پرده برداشت. اگرچه این کتاب آماده چاپ است؛ اما بنابر ملاحظاتی و
موافقت نویسنده، انتشار آن به آینده موکول شد...». در ادامه این مقدمه آمده است:
«هنگامی که روند نگارش این کتاب سرعت گرفت، ترور فضلینژاد در دوم اسفند ١٣٨٨ (که
متأسفانه از سوی مراکز ذیربط و نهادهای مسئول مورد پیگیری جدی قرار نگرفت) و
تبعات جسمی ناشی از آن، به یک توقف ناخواسته دیگر تا بهار ١٣٨٩ انجامید. پس از بهبودی
حال فضلینژاد و شروع دوباره کار، بستریشدن اینجانب در آذر ١٣٨٩ به مدت سه ماه
در بیمارستان بر این تأخیرها اضافه کرد. باوجود همه این اتفاقات پیدرپی، با
لطف و عنایت الهی این پروژه سرانجام به سامان رسید و پاورقی کتاب ارتش سری
روشنفکران از سوم دی تا ٢١ اسفند ١٣٩٠ در ٥٦ قسمت در صفحه پاورقی «نیمه پنهان»
روزنامه کیهان چاپ شد. انتشار پاورقی کتاب و بازنشر آن در خبرگزاریها و سایتهای
اینترنتی با استقبال گسترده خوانندگان روبهرو شد؛ اما چنانکه پیشبینی میشد
واکنشهای عصبی و فحاشیهای رسانههای معاند را درپی داشت». حسن شایانفر روز جمعه
٢٨ آبان در ٦٠سالگی درگذشت.
پایان خبر
منبع: روزنامه شرق/ 1 آذر 1395