زنان بهعنوان نیمی از افراد یک جامعه نقش مهمی در تحولات گوناگون
سیاسی و اجتماعی ایفا میکنند. انقلاب مشروطه و تحولات ناشی از آن، اولین جرقههای
حضور زنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی را زد.
وقوع انقلاب اسلامی در ایران که زنان
نیز در آن نقش اساسی و سهم گستردهای داشتند سبب تحول فرهنگی در جامعه شد که
با این امر بستر لازم برای حضور زنان در عرصههای سیاسی و تعیین سرنوشت
فراهم شد.
اما در این میان باوجود حضور چشمگیر زنان در عرصههای مختلف و با
توجه به اینکه همواره در عرصه انتخابات بالاترین نرخ مشارکت توسط آنان بهعنوان انتخابکنندگان
سهم ناچیزی در میان انتخاب شوندگان دارند که موانع گوناگونی در این امر دخیل
هستند از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: «بافت سیاسی مردانه احزاب و
جریانات سیاسی در ایران»، «عدم باور عمومی به توانمندی زنان در عرصههای سیاسی
به دلیل برخی افکار و فرهنگ سنتی»، «تفاوت فاحش وضعیت اقتصادی زنان نسبت به مردان»
و «نبود احزاب و تشکیلات قدرتمند که برای افزایش نقش زنان در مشارکت سیاسی
برنامه جامع و مدون داشته باشند».
درنتیجه این موانع میزان حضور نمایندگان زن
در مجلس شورای اسلامی از متوسط جهانی آنکه حدود ۲۵ درصد
است بسیار کمتر بوده بهگونهای که حدود 10 تا 15 نفر زن عضو مجلس شورای اسلامی نیستند.
با توجه به اینکه محور
اصلی توسعه هر جامعهای انسانها هستند، نیمی از پیکره جامعه را زنان تشکیل میدهند
و یکی از راههای تغییر سرنوشت، مشارکت آنان در تصمیمسازیها و قانونگذاری است
که به دلایل زیر از اهمیت بسزایی برخوردار است: با توجه به اینکه خانواده بنیان
اصلی جامعه را تشکیل میدهد و نقش اصلی توسط زن در خانواده ایفا میگردد
حضور زنان در مجلس قانونگذاری باعث رسیدن زنان به مطالبات این جامعه و ایجاد
روحیه نشاط و شادابی کل جوامع خواهد بود.
از سویی، حضور زنان در مجلس، پیشگیری
در سوءاستفاده از قدرت عمومی برای بهرهگیری شخصی است زیرا سوءاستفاده از قدرت
عمومی باعث فساد شده و فساد به ثبات و امنیت جوامع، سنتها، ارزشها و دموکراسی
لطمه میزند و توسعه پایدار را به خطر میاندازد و شدت آن به فروپاشی اجتماعی
منجر میشود.
حضور زنان در مجلس باعث تغییر چهره مردانه مجلس و افزایش انگیزه دختران جوان به آینده شده و مشکلات حداقل نیمی از
جامعه تحت عنوان مشکلات بیمهای، درمانی، اشتغال زنان، مشکلات زنان بد سرپرست و بیسرپرست
و غیره را مورد توجه قرار میدهد.
باید توجه داشت که حضور زنان در مجلس باعث
تغییر نگرش از رأیدهنده به تصمیمگیرنده میشود. به این منظور بهتر است با توجه به اهمیت موضوع، راهکارهای ذیل در دستور
کار قرار گیرد.
اول: اینکه توسط احزاب و جریانات سیاسی زنان مستعد و توانمند در
عرصههای مختلف در سراسر کشور شناسایی و به طیف رأیدهندگان معرفی شوند در حال
حاضر تعداد زیادی از زنان دارای تحصیلات عالیه بوده و مدارج علمی را طی کردهاند
و در ردههای مدیریتی باوجود تعداد اندکشان کارنامه درخشانی از خود
برجای گذاشتهاند که جا دارد از این ظرفیت به نحو احسن استفاده شود.
دوم:
حمایت از این بانوان در عرصه انتخابات میتواند از چند راه محقق شود
ازجمله کسب سهمیه از فهرستهای انتخاباتی قدرتمند، توانمندسازی زنان،
استفاده از ظرفیت اطلاعرسانی آنان در جامعه، حمایت مشروط از احزاب و اخذ تعهد
آنان جهت تأمین بستر مشارکت بیشتر زنان، مقابله با استفاده ابزاری از زنان در
جهت جذب رأی و عواملی از این قبیل.
سوم: استفاده از تجربه کشورهای موفق در زمینه افزایش نمایندگان زن همانند پارلمان کشور عراق. با مجموع این اقدامات میتوان نقش و مشارکت سیاسی زنان در جامعه را افزایش داد که خود میتواند آثار مثبت برای زنان به ارمغان آورد. چراکه در عرصه عمل به مسئولیت اجتماعی تفاوتی بین زن و مرد نیست.
منبع: روزنامه قانون 7 آذرماه 94