اخبار مهم ایران و جهان را با عصر پرس مرور نمائید      
کد خبر: ۱۶۷۳
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۵ - ۰۶ دی ۱۳۹۵ - 26 December 2016
«جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» اعلام موجودیت کرد

جریان‌شناسی جبهه تازه تاسیس محافظه‌کاران

اصول‌گرایان اگر چه هنوز بر سر نامزد نهایی به توافق نرسیده‌اند اما ظهور جریان‌هایی مانند «جبهه مردمی انقلاب اسلامی» نشان از تکاپو و یارکشی آنها دارد. جبهه‌ای که پیشینه و جهت‌گیری موسسان آن جالب توجه است.

جریان‌شناسی جبهه تازه تاسیس محافظه‌کاران

سرویس سیاسی عصرپرس: «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» نام تشکلی است که در نخستین روزهای زمستان امسال در سرچشمه تهران اعلام موجودیت کرد. 

محله سرچشمه جایی است که بازار و سیاست در زمین سنت با هم گره می‌خورند. این محله در عمر تاریخی خود شاهد بخش بزرگی از تحولات سیاسی ایران از زمان انقلاب مشروطه تا کنون بوده است. جایی که مردمان زیادی را پروراند و زندگانی آنها را از رخدادهای سیاسی آکند. معروفیت سرچشمه در روزگار معاصر بیشتر به خاطر «دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی» است. حزبی که در نخستین روزهای انقلاب اسلامی بخش مهمی از طبقه رهبران خود را در ترور و بمب‌گذاری از دست داد.

انتخاب این محله برای اعلام موجودیت تشکلی که از همان ابتدا نام «جبهه‌» را بر خود می‌گذارد نشان از جهت‌گیری سیاسی مشخص این گروه یا جریان سیاسی دارد. هرچند برای فهم این جهت‌گیری نیاز به کنکاش زیادی نیست و اسم‌هایی مانند محمدحسین رحیمیان، یحیی آل اسحاق، مهدی چمران، مرضیه وحید دستجردی، علیرضا مرندی و نادر طالب‌زاده برای پی بردن به نظرات و ایده‌های «جبهه مردمی» کفایت می‌کند.

همچنانکه که این جهت‌گیری در بخشی از بیانیه این جریان سیاسی آشکارا آمده است: «مشکلات اقتصادی که بیکاری جوانان، رکود اقتصادی و گرانی و کاهش قدرت خرید مردم در رأس آن است، همچنان مهمترین مسئله کشور است با وجود ارتقای سطح رفاه عمومی و تلاش‌های صورت گرفته برای گشایش در معیشت مردم، هنوز بسیاری از مردم زیر خط فقر قرار دارند و از تأمین معاش روزانه خود عاجزند. فساد اداری و فساد اقتصادی با ارقام نجومی و دریافت‌های نامتعارف و ناعادلانه میدران و صاحب‌منصبان از آستانه تحمل مردم فراتر رفته است. ما آشکارا اعلام می‌کنیم این وضعیت و وجود این مشکلات، شایسته نظام جمهوری اسلامی نبوده و در شأن مردم انقلابی و فداکار این سرزمین نیست.»

واقعیت این است که جریان‌های اصول‌گرا بعد از دوره اول ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد به شدت دچار تفرقه و اختلاف شدند. آنها با نوعی بحران گفتمان بزرگ روبرو شدند که نظیری برای آن نمی‌توان در تاریخ معاصر یافت. بحرانی که شاید بتوان تنها با بحران و شکاف پس از روی کار آمدن رضاخان و تشتی که تمام عرصه‌های جامعه را در جریان سقوط قاجار و تاسیس سلسله پهلوی پیمود مقایسه کرد.

به همین خاطر نیروهای سیاسی اصولگرا از یک قالب و شکل به قالب و شکلی جدید درمی‌آیند در صورتی که محتوای شعارها و برنامه‌هایشان همچنان محفوظ مانده است. در واقع آنچه روزنامه‌ای مانند وطن امروز از آن به عنوان «جبهه جمهوری» نام می‌برد همان جریانی است که از اواخر دولت احمدی‌نژاد قافیه را در زمین قدرت و اقتصاد باخته است و می‌کوشد این باخت را به عرصه‌های فرهنگ و مذهب بکشاند. 

چهره‌های سیاسی مانند مهدی چمران و مرضیه وحید دستجردی، فرهنگی مانند نادر طالب‌زاده و جهانگیر کوثری، اقتصادی مانند یحیی آل ‌اسحاق و مذهبی مانند محمدحسن رحیمیان تنها یادآور نیروهای سیاسی شکست‌خورده‌ی خشمگینی است که نتوانستند در مسیر زیگراگی دولت احمدی‌نژاد و اطرافیانش تاب بیاورند و سرانجام شاهد قدرت‌نمایی طیف‌های سیاسی اصلاح‌طلب و میانه‌رو بودند. آنها به قدری از وضعیت موجود ناراضی‌اند که حتی در مراسم اعلام موجودیتشان مانع ورود رسانه‌های اصلاح‌طلب به داخل سالن شدند.

جریان‌شناسی جبهه تازه تاسیس محافظه‌کاران

هنگامی که به عقبه تاریخی موسسان «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» رجوع شود آشکارا مشخص می‌شود که آنها کسانی هستند که اگرچه از جریان‌های سنتی اصولگرا مانند موتلفه، جریان‌های محافظه‌کار اصولگرا مانند جامعه روحانیت مبارز، جریان‌های مدرن اصولگرا مانند نیروهای سازماندهی‌شده در شهرداری تهران، جریان‌های نوگرای اصولگرا مانند طیف‌های دانشجویی اعتدال‌طلب و حامیان احمدی‌نژاد منهای مشایی و جریان‌های محافظه‌کاری که به انحرافیون شهره شدند فاصله گرفته‌اند یا کوشش می‌کنند فاصله بگیرند اما در حقیقت قصد دارند همان محتوا را در قالبی نو به روزرسانی کنند.

چنین عملی یکبار در آنچه معروف به «قرارگاه عمار» بود تکرار شد. گروهی که تقریبا برنامه و نظریاتشان با آنچه امروز در برنامه و نظر اعضای «جبهه انقلاب اسلامی» می‌بینیم مشابهت دارد. به تعبیری می‌توان این‌گونه گفت که موسسان این جبهه جدید سوراخ دعا را پیدا کرده‌اند و می‌خواهند از وضعیت دشوار اقتصادی، فساد اداری، حقوق‌ها و املاک نجومی با مقصر نشان دادن دولت بهره‌برداری سیاسی کنند. کاری که از قضا در این سرزمین و تاریخ کم طرفدار ندارد.

این موضوع البته عیب و ایرادی ندارد. چرا که اصولا نیروهای اجتماعی در بیشتر جوامع به سوی جریان‌های سیاسی‌ای رانده می‌شوند که پیشتر زمینه قالب‌بندی آنها در آن جریان فراهم شده باشد. به همین خاطر جریان‌های محافظه‌کار و تحول‌طلب و میانه‌رو در کشورهای اروپایی از پایگاه رای مشخص و معلومی برخوردار هستند. 

اما نکته در این جاست که همین نیروهای اجتماعی وقتی پای منافع ملی یا تعیین سیاست‌های راهبردی به میان می‌آید ممکن است به سمت و سوی دیگری بچرخند. مانند آنچه در بریکسیت یا رفراندم اصلاح قانون اساسی ایتالیا رخ داد. امری که در ایران نیز چندان دور از انتظار نیست. این اتفاقی است که ممکن است نه فقط برای جریان‌های اصولگرا رخ دهد بلکه گریبان نیروهای اصلاح‌طلب و میانه‌رو را نیز بگیرد. 

«جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» اگرچه مانند ائتلاف‌های دیگری هستند که نیروهای سیاسی اصولگرا در سال‌های اخیر تشکیل داده‌اند اما آنگونه که اصلاح‌طلبان برآورد کرده‌اند کم‌اهمیت نیستند. آنها به هر حال پایگاه اجتماعی‌ای دارند که می‌تواند سرنوشت‌ساز باشد. هرچند اگر می‌خواهند مانند «جبهه پایداری» در بازی قدرت حذف نشوند باید سرانجام بر سر کاندیدای مطلوب و نهایی اصول‌گرایان برای انتخابات 1396 کوتاه بیایند.   

*تحریریه عصرپرس/ 1199*

پایان/