روزنامه شرق نوشت: توافق، ژاپنیها را هم راهی ایران کرد. از توافق به بعد، ایران هفتهای یک بار میهمان خارجی دارد؛ اروپایی و آسیایی. اینروزها ژاپنیها به پایتخت رسیدند. اگرچه در دوران تحریم بیسروصدا و چراغ خاموش با ایران کار میکردند اما حالا دیگر با خیالی راحت چراغهای حضور خود در ایران را روشن کردند؛ میگویند که صبرشان برای بیزینس با ایران و ایرانیها تمام شده بود و برای فعالیت در ایران لحظهشماری میکردند. حالا توافق بهانه خوبی برای رفتوآمد خارجیها به ایران شده است.
خبرها تماما حکایت از تمایل و علاقه برای سرمایهگذاری و مشارکت در ایران دارد اما هنوز دلواپسیها تمام نشده است. سرمایهها برای ورود به ایران کمی دلواپس هستند.
درست است که خارجیها نسبت به سرمایهگذاری در ایران بَهبَه و چَهچَه دارند اما کار با ایران چندان هم آسان نیست. عدهای دلواپساند و معتقدند که توافق آب گلآلود این مملکت را آنچنان شفاف میکند که دیگر نمیتوانند از آن ماهی بگیرند. همه اینها تنها بخشی از اظهارات محمود خاقانی است که بیش از سه دهه در سمتهای مختلف در صنعت نفت ایران مسئولیت داشته و در دولتهای هشتم و نهم نیز مدیرکل امور خزر و آسیای میانه وزارت نفت بوده است.
توافق پای ژاپنیها را هم به ایران باز کرد. در ابتدا تحلیل و ارزیابی خودتان را از ورود هیأت ژاپنی به ایران بفرمایید.
شرکت میتسوبیشی با وزارت نفت قرارومدار داشت تا میدان آزادگان را توسعه دهد و نفت آن را استخراج کند؛ درواقع ژاپن در یکی از میادین خیلی غنی از نظر نفتی قرار گرفته بود. بهتدریج که مشکلات تحریم بیشتر شد، ژاپنیها مجبور به عقبنشینی شدند. بااینحال ژاپن بعد از حادثه سونامی و وقوع فاجعه در نیروگاه هستهای احساس کرد که به ایران نیازمند است بنابراین درصدد بود که امتیاز ویژهای را از صنعت نفت ایران دریافت کند تا به این واسطه بتواند از ایران نفت خود را تأمین کند. از سوی دیگر ژاپن در شرایط فعلی مشکلات اقتصادی قابلتوجهی دارد بهطوریکه مصرف انرژی هستهای و ادامه تولید برق از این ناحیه، مخالفت زیادی را به پا کرده است. در چنین شرایطی ژاپن میتواند در خاورمیانه به کشوری همچون ایران اعتماد کند و وارد مراوده بلندمدت و سرمایهگذاری برای تأمین امنیت انرژی ژاپن شود.
پس ژاپنیها در سالهای اخیر در پروژههای نفتی با ایران در فاز همکاری بودند؟
ژاپنیها در دوران تحریم بیسروصدا و بدون آنکه جلبتوجه کنند، با ایران کار میکردند بنابراین هماکنون فرصت مناسبی است که دیگر چراغهای خاموش خود را روشن کنند. البته آقای سیف، رئیس کل بانک مرکزی، هم در دیداری که با هیأتهای ژاپنی داشتند، بر افزایش همکاریهای بانکی ایران و ژاپن تأکید داشتند که این مسئله نیز در شرایط فعلی میتواند برای ایران مفید باشد. در دوران جنگ که من مسئولان وزارت نفت را داشتم، در خیلی از موارد پیشفروشهای نفتی و پیشخریدهایی را نیز انجام میدادیم. بههمینخاطر فکر میکنم که ژاپن میتواند شریک تجاری خیلی خوبی برای ایران باشد.
بهنظر شما در شرایط فعلی که کشورهای مختلفی علاقهمند به حضور و فعالیت در ایران هستند، به صلاح و مصلحت کشور است که با کشورهای آسیایی وارد همکاری شویم، یا با کشورهای اروپایی؟
بهنظر من بهتر است در هیچ زمانی تخممرغهای خود را در یک سبد نگذاریم. از منظر رشد اقتصادی و مصرف بیشتر انرژی، کشورهای آسیایی دورنمای مهمتری نسبت به غرب دارند. ایران جایگاه جئوجغرافیایی و جئوحملونقلی بسیار ویژهای دارد بهطوریکه در بین کریدور شمال به جنوب و شرق به غرب، قرار گرفته است.
٧٥ درصد صادرات چین به اروپا و آمریکا و ٢٥ درصد صادرات اروپا به چین و ژاپن و هند است که اگر اینها از مسیر ترانزیتی ایران عبور کند، بدونشک ایران میتواند درآمد بسیار هنگفتی از این محل کسب کند. از طرفی بزرگترین میدان نفتیای که در ٤٠ سال اخیر کشف شده، در شمال دریای خزر است که این میدان توسط کنسرسیومی متشکل از اروپاییها و آمریکاییها در حال تولید است و در سال ٢٠١٦ به سطح زمین میرسد که چین در رقابت است که این نفت را به کشور خودش ببرد. تولید از این میدان مقرونبهصرفه نیست مگر اینکه از مسیر ایران عبور کند. بنابراین حالا که ژاپنیها به ایران آمدند، با نگاهی کلان به همکاری با ایران فکر میکنند که بتوانند در آسیای مرکزی و دریای خزر نیز ورود داشته باشند چون یک جمعیت ٤٥٠ میلیون نفری در این منطقه ساکن هستند و برهمین اساس، به خاطر همین دروازه طلایی و بازگشت سرمایهگذاریها، به این فکر افتادند هوای ایران را داشته باشند.
البته اوباما هم به همین دلیل است که مرتبا به کنگره اخطاریه صادر میکند که مذاکرات و توافق را مورد پذیرش قرار دهند، چون بهخوبی میداند الان دیگر صبر ژاپنیها و چینیها تمام شده و میخواهند هر چه زودتر از طریق ایران به بیزینس و تجارت برسند. از سویی دیگر، حالا در کنار چین، استرالیاییها هم علاقه دارند به ایران برگردند و گروههای تجاری آنها نیز علاقه خود را برای همکاری با ایران اعلام کردند اما باید حواسمان باشد این علاقهها برای ما سراب ایجاد نکند. دولت تدبیر و امید باید به مردم شفاف اعلام کند برای جلب و جذب سرمایهها، چه برنامههایی دارد و اولویتهای ما برای سرمایهگذاری کجاست.
با رفع تحریمها، دیگر چه مشکلات و موانعی جلو پای هیأتهای تجاری خارجی است؟
ما مشکلات زیادی داریم، یکی از هیأتهای آلمانی که همین چند وقت پیش به ایران آمده بودند، به من میگفتند ما علاقه داریم با صنعت خودروسازی ایران وارد همکاری شویم اما مشکل ما این است که متوجه نشدیم سهامدار صنعت خودروسازی ایران بالاخره دولتی است یا خصوصی. حتی اگر سهامدار صندوق بازنشستگی باشد، باز هم مدیران آن ثابت نیستند و بهطور مرتب عوض میشوند و همین مسئله ما را دلواپس میکند که چطور سرمایههای خود را در این صنعت به خطر بیندازیم. برای مشارکت و شریک تجاریبودن هم مشکل داریم، چون اگر اختلاف پیدا کنیم قوانین ایران نمیتواند راهگشا باشد، درواقع قوانین ایران در زمان اختلافات نهتنها به ما راه حل نمیدهد بلکه مشکلات ما را هم بیشتر میکند. سیستم قضائی ایران و قضات ایران باید نسبت به دعاوی بینالمللی آشنایی بیشتری پیدا کنند؛ همه این مسائل، آنها را دلواپس کردهبود.
بنابراین باید دستبهدست هم دهیم و فضای سیاسی اجازه دهد تا احزاب سیاسی در اسفندماه این مسئله را در برنامههای خود برای انتخابات در مجلس مورد توجه قرار دهند.
پس با این همه مشکلات داخلی نباید انتظار داشته باشیم که خیلی زود سرمایهگذاران خارجی در ایران مستقر شوند؟
همه میآیند و همه میروند؛ اتفاقا هم آنهایی که به ایران میآیند بهبه و چهچه میکنند و هم ایرانیها. اما وقتی به ریز کارها بپردازیم، میبینیم که آنقدری که ما فکر میکنیم همهچیز خیلی هم آسان نیست.
خارجیها که برای سرمایهگذاری در ایران چراغ سبز نشان دادند.
هنوز توافق نامه به اجرا در نیامده است و کاسبان تحریم و شرکای آنها در واشنگتن و تلآویو تمام تلاش خود را بهکار گرفتند که به اجرا نرسد. ضمن اینکه ما هم مشکل زیاد داریم، عده زیادی در پی این توافق نامه ضرر میکنند.
بهعنوان نمونه هماکنون یک نفر تقاضای ویزا از انگلیس دارد اما مجبور است با یک هیأت پنج نفره به استانبول برود و آنوقت است که کلی پول و ارز از مملکت فقط به دلیل ویزای یک نفر از انگلیس خارج میشود. پس میبینید که عدهای دلواپس هستند چون کاسبیها بههم میخورد. خیلیها حتی علاقه ندارند که سفارت انگلیس در ایران باز شود، چون در تجارت با استانبول هستند. وقتی آب گلآلود باشد، میتوان نفت را هم از این کشور بلند کرد و برد اما وقتی همین آب گلآلود شفاف شود، دیگر نمیتوان هر کاری کرد. توافق آب گلآلود این مملکت را شفاف میکند و دیگر یک عده نمیتوانند از آب شفاف ماهی بگیرند. باید قوانین را اصلاح کنیم. البته قانونگذاری هم به این نیست که صبح تا شب دادوبیداد کنند چون دشمنتراشی کار آسانی است. میتوان یک خانه را در عرض چند دقیقه خراب کرد اما سالها طول میکشد که آن خانه را دوباره بسازیم.
منبع: روزنامه شرق 21 مرداد