اخبار مهم ایران و جهان را با عصر پرس مرور نمائید      
به روز شده در: ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۷:۵۵
کد خبر: ۸۲۹۹
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۵ - ۰۸ فروردين ۱۳۹۷ - 28 March 2018
مقاله ظریف در پایگاه اینترنتی الجزیره انگلیسی؛
وزیر امور خارجه در یادداشتی بار دیگر آمادگی ایران برای همکاری های منطقه ای را تکرار کرد و نوشت: ایران باز هم صادقانه دست خود را به سوی همسایگانش دراز کرده است؛ این رویکرد نه اقدامی نمایشی بلکه گزینه ای راهبردی است.

ایران صادقانه دست خود را به سوی همسایگان دراز کرده است

به گزارش عصرپرس: وزير امور خارجه جمهوری اسلامی ايران در مقاله اي که در پايگاه اينترنتي الجزيره انگليسي منتشر شد نوشت وقت آن رسيده است که کشورهاي منطقه اختلاف هايشان را کنار بگذارند.

محمدجواد ظريف نوشت: «پيش از پيروزي انقلاب ايران در سال 1979، ايران يکي از چند کشور مسلماني بود که با اسرائيل روابط خوبي داشتند. در حقيقت، نظام سلطنتي به سرکردگي شاه محمد رضا پهلوي معدوم متاسفانه در هموار کردن مسير توافق کمپ ديويد بين مصر و اسرائيل نقش ايفا کرد. بسياري از ايراني هايي که آرمان فلسطين را آرمان خودشان مي دانستند نتوانستند از کنار اين موضوع به سادگي عبور کنند.

از اين رو هنگامي که انقلاب، رژيم سلطنتي گذشته را سرنگون کرد، يکي از نخستين کارهايي که در دستور قرار داشت برافراشتن پرچم فلسطيني بر فراز نخستين سفارتخانه ي فلسطين بود. انقلاب و رهبرانش همواره آرمان فلسطين را آرمان خودشان مي دانستند. بنابراين و از همان ابتدا، آنان بر سر اين اصل معامله نکردند حتي اگر اين پايمردي به معني تحمل فشار، محاصره و جنگ بود. جمهوري اسلامي ايران، درد، امنيت و آزادي ملت فلسطين و کشورهاي عربي را درد، آزادي و امنيت ايران مي داند. برخي تلاش کرده اند جهان عرب را به ميداني براي امتيازگيري و گستردن منافع قرار دهند. اما جمهوري اسلامي ايران بر اين باور است که امنيت و ثبات در خاورميانه بخش مهم و حياتي امنيت و ثبات ايران است.به ويژه امنيت و کاميابي کشورهاي عربی همسايه که از جمله اولويت هاي برتر براي همه است.

ايران همواره از ايده فراهم کردن زمينه و بنيانگذاري تفاهمنامه هاي مشترک امنيتي بر اساس گفتگو، ارزش هاي مشترک و اقدام هاي اعتمادساز حمايت کرده و چنين ايده هايي را نخستين گام براي خروج از تونل تاريکي مي داند که دارد ياس و نوميدي را بر همگان چيره مي سازد. ايران بارها و بارها دست دوستي دراز کرده تا روابط همسايگي را حفظ کند و نگراني هاي مشترک امنيتي را برطرف و منافع مشترک را فراهم سازد. اين مسئوليتي است که ما در قبال ملت هايمان و نسل هاي آتي کشورهايمان داريم. وجه اشتراک کوچکي که هم اکنون داريم خيلي زود از بين مي رود، بايد اين وجه اشتراک را مبنا قرار دهيم تا به وضعيت کنوني که مدت هاي مديدي ادامه داشته پايان بخشيم.

نيروهاي خارجي که در منطقه اثرگذاري دارند همواره خواهان جنگ بوده اند. آنان دور باطل جنگ را تکرار مي کنند و هرگز فرصت نمي دهند سخني از صلح و آشتي به ميان بيايد. آنها از رژيم صدام حسين پشتيباني کردند و او به ايران و کويت تجاوز کرد سپس براي سرنگوني اش جنگ به راه انداختند. آنان از القاعده و طالبان در افغانستان پشتيباني کردند و سپس براي بيرون راندن آنها دست به اقدام نظامي زدند. همانها از نسخه هاي متفاوت همان گروه ها در سوريه حمايت کردند، سوريه را نابود کردند و به بهانه ي جنگ ضد گروه هاي افراطي، نقشه اشغال اين کشور را کشيدند. اسرائيل جنگ هايي را ضد لبنان به راه انداخت، فلسطين را غيرقانوني اشغال کرده و هر روز دارد حريم هوايي سوريه را نقض مي کند. جنگ سه ساله اي نيز در يمن در جريان است و قتل عام هايي که با استفاده از سلاح هاي غربي دارد اتفاق مي افتد. با همه ي رويدادهايي که بيان شد و آنچه که پيش رو قرار دارد، چه سودي نصيب منطقه ما شده است و انعکاس اين رويدادها در جهان چگونه است؟

مي توان گفت سياست هاي نيم قرن گذشته، جهان را با آنچه که بحران ناميده مي شود روبرو ساخته است. به نظر مي رسد دنياي امروز به بن بست رسيده است. روابط بين الملل از بنيان هاي علمي و تاريخي شان اثرپذيري ندارند و اين منطقه به تدريج دارد به مکاني تبديل مي شود که کوچکترين امنيتي ندارد و انواع درگيري ها و دعواهاي قومي، قبيله اي، مذهبي و ملي گريبانش را گرفته است. امنيت کالايي ناياب در ميان ملت هايي است که اشتراک هاي فراوان دارند و در اين خانه ي بزرگ و واحد، کمترين اختلاف ها را دارا هستند. اعراب، ترک ها، کردها، پارسيان و ديگر ملت هاي منطقه از تاريخ و فرهنگ مشترک برخوردارند، زبان و گويش مشابهي دارند و سنت و آداب و رسوم شان تقريبا يکسان است.

بنابراين چرا ما وجوه اشتراک مان را ناديده مي گيريم و در عوض اجازه مي دهيم منطق درگيري بر ما حکمراني کند؟ اين منطق تنها به بيشتر شدن بيوه هاي جنگ، تنفر و انزجار بيشتر و از سرگيري جنگ هاي پيش از اسلام ختم مي شود. ما نه به جنگ امروزي داحيس و الغبرا (جنگ قبيله اي پيش از اسلام که چندين دهه طول کشيد و بر سر مسابقه ي اسب سواري اتفاق افتاد) و نه به جنگ بسوس (جنگ قبيله اي ديگري که پيش از اسلام اتفاق افتاد و چندين دهه طول کشيد. عامل بروز اين جنگ کشتن يک نفر شتر بود) نيازي نداريم. اگر نخواهيم تاريخ مان تکرار شود بايد رو در رو بنشينيم و توافق کنيم اختلاف هامان را بر سر ميز گفتگو و نه در ميدان جنگ حل و فصل نماييم. ما نمي گوييم اختلاف ها و مناقشه های مان را ناديده بگيريم بلکه مي گوييم اجازه ندهيم اين اختلاف ها روابط مان را نابود کنند. جمهوري اسلامي ايران پيشنهاد مي کند بازمهندسي در منطقه اتفاق بيافتد به گونه اي که منافع مشترک همه کشورهاي منطقه جداي از اختلاف ها و مناقشه ها تامين شود. در حقيقت بايد به اختلاف ها و مناقشه ها احترام گذاشته شود.

اين بازمهندسي بر پايه مهار قرار دارد و از زورگويي احزاب و طرف هاي بزرگتر به طرف هايي که کارآمدي کمتري دارند جلوگيري مي کند و به کشورهاي کوچکتر در منطقه اجازه مي دهد مشارکت داشته باشند و از منافع خود حفاظت و مراقبت کنند. همچنانکه با همسايگان عرب مان که مرزهاي مشترک آبي و خاکي داريم امنيت متقابل ما بر پايه استانداردهاي مشترکي قرار دارد که در منشور سازمان ملل گنجانده شده است. از جمله اين استانداردها اقتدار، خودداري از تهديد يا استفاده از زور، حل و فصل مسالمت آميز مناقشه ها، احترام به تماميت ارضي و مرزها، دخالت نکردن در امور داخلي کشورهاي ديگر و نيز حق تعيين سرنوشت هر کشوري است.

امنيت متقابل همچنين مستلزم گام هاي جدي در جهت اعتماد سازي است که از آن جمله است آگاهي رساني پيش از تمرين هاي نظامي، شفاف سازي در رويه هاي نظامي، کاهش هزينه کرد نظامي و ديدارهاي نظامي دوجانبه. مي توانيم با گام هاي ساده تري همچون تشويق گردشگري و سرمايه گذاري بين کشورها و پروژه هاي مشترک امنيت هسته اي، مبارزه با آلودگي و مديريت بحران را آغاز کنيم. بار ديگر ايران دستش را به سوي همسايگانش دراز مي کند. اين اقدامي نمايشي نيست بلکه گزينه اي راهبردي است. ايران به درستي باور دارد که آنچه ما را به هم نزديک مي کند بسيار بزرگ تر از اختلاف هايي است که ريشه در ابهام و ترديد و منافع زودگذري دارند که شايد در آينده در اولويت قرار نگيرند. اما اگر منتظر بمانيم و اگر براي آشتي با يکديگر اقدام نکنيم، شايد نسل هاي آتي فرصت پيدا نکنند رو در روي يکديگر بنشينند و بگويند بس است ديگر.»


نام:
ایمیل:
* نظر: