اخبار مهم ایران و جهان را با عصر پرس مرور نمائید      
به روز شده در: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۵
کد خبر: ۲۱۲
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۲ - ۰۹ شهريور ۱۳۹۴ - 31 August 2015
پیگیری مسایل مربوط به کلیدواژگان گوناگون مرتبط با آب و تأثیر آن در شکل‌گیری پدیده‌های اجتماعی در ایران از خلال سفرنامه‌ها آگاهی‌هایی ارزشمند در اختیار خواننده علاقه‌مند می‌گذارد.


پیمان سمندری / پژوهشگر ایران‌شناسی

در یک کلام، اگر بخواهیم مهم‌ترین موضوع قابل‌توجه درباره سرزمین ایران را یاد آوریم که همگان، از ایرانی و فرنگی، در شرح آن نوشته‌اند، بی‌گمان «آب» است. پیگیری مسایل مربوط به کلیدواژگان گوناگون مرتبط با آب و تأثیر آن در شکل‌گیری پدیده‌های اجتماعی در ایران از خلال سفرنامه‌ها نیز آگاهی‌هایی ارزشمند در اختیار خواننده علاقه‌مند می‌گذارد.

در این نوشتار البته جز به اندازه یک اشاره کوتاه نمی‌توان به آن پرداخت. متن نخست نوشتار، نقل روایتی از ناصرالدین شاه قاجار است که از سفرنامه عتبات با عنوان «شهریار جاده‌ها» آورده شده است. ناصرالدین‌شاه به شرایط آب و تأثیر آن در زندگی مردم در سرزمین ایران و عراق در‌ سال پس از خشکسالی اشاره می‌کند.

به خوبی دیده می‌شود که دردسر بی‌آبی و خشکسالی، مشکل دیروز و امروز ایران نیست و همه‌جای جغرافیای ایران هزاره‌ها و سده‌ها است که از این چالش متاثر است و رنج می‌برد. این نیاز همواره موجب شده است ایرانیان نبوغ خود را به کار اندازند تا راهی برای غلبه بر دیو خشکسالی و بی‌آبی که در منابع اساطیری با نام «اپوش» از آن یاد شده است، بیابند.

کم‌آبی، عامل کم‌جمعیتی ایران
نوبویوشی فوروکاوا که جزو نخستین هیأت سیاسی اعزامی به ایران در دوره قاجاریه بوده است،‌ درباره ارتباط مسأله آب و تعداد نفوس در ایران چنین اشاره می‌کند «جمعیت ایران به نسبت مساحت آن بسیار کم است، زیرا که آب و شبکه آبیاری بس کمیاب است، و [این زمین‌های گسترده را بی‌آب] کشت و زرع نمی‌توان کرد. جدا از این، دشت نمک گسترده بخش وسیعی از این سرزمین را پوشانده و از این‌رو فقط نیمی از خاک ایران برای انسان و حیوان قابل زیست است. گویا پرجمعیت‌ترین ناحیه ایران بخش شمالغرب یعنی مازندران است...».

وی در ادامه سفرنامه‌اش، با بررسی اقتصاد کشاورزی در ایران به‌ویژه منطقه فارس و شیراز، به بخشی از روش‌های ایرانیان در تأمین آب و مسایل مرتبط با آن هم اشاراتی می‌کند. ازجمله آنها، پرداختن به فناوری ایرانی «قنات» است که در عمده سفرنامه‌های دیگر نیز با یادآوری جزییات، اطلاعاتی در دسترس قرار می‌گیرد «... برای آبیاری نیز آب روان رودخانه یا چشمه را به کار می‌برند یا از آب قنات استفاده می‌کنند. قنات آبراهی [زیرزمینی] است که با دست ساخته و ایجاد شده و در شمار اموال غیرمنقول متعلق به ده مربوط به آن است و نگاهداری و لایروبی‌اش هر‌سال حدود پنجاه قران خرج دارد. اگر آب برای کشت و کار را از رودخانه بگیرند، هزینه حفر و نگاهداری مجرای آب از رودخانه تا مزرعه با مالک زمین است. بارها پیش می‌آید که میان کشاورزان دهاتی که از آب یک چشمه یا یک منبع مشروب می‌شود، بر سر کمی و زیادی سهم هر ده و مزرعه و نوبت آب اختلاف و درگیری روی می‌دهد؛ زیرا که آب چشمه محدود است و اکثرا به همه نمی‌رسد ... مالیات بر اراضی و هزینه آبیاری و هزینه‌های دیگر هم که به دولت پرداخته می‌شود به عهده مالک است. اما مقدار و مبلغ مالیاتی که می‌پردازند به تناسب مقام و نفوذ و قدرت مالک تفاوت می‌کند.»


وقف قنات؛ آرزوی بهشت
لیدی شیل، همسر وزیرمختار انگلستان در اوایل سلطنت ناصرالدین‌شاه قاجار در بخشی از سفرنامه‌اش، همه شنیده‌ها درباره قنات‌ها و عملکرد و استفاده‌هایشان را شرح می‌دهد. او به نکته‌ مهمی درباره احداث و وقف قنات‌ها توجه می‌کند و می‌نویسد «در ایران چون رودخانه و جریان آب مهمی وجود ندارد و میزان بارندگی نیز قلیل است، لذا احتیاج به استفاده از وسیله دیگری جهت آبیاری مزارع، باعث ابداع روش بسیار استادانه‌ای شده که به نام قنات معروف است و در تمام جهات دشت وسیع قزوین، قنات‌های متعددی که فرسنگ‌ها ادامه دارد احداث كرده‌اند... به علت آب و هوای خشک ایران، در این مملکت هیچ چیز پسندیده‌تر از جاری نمودن آب به سوی شهرهایی که مردمانش در تابستان ناراحتی فراوانی از کم‌آبی می‌کشند نیست و احداث قنات نیز به منزله تذکره عبور مسلمانان متدین به بهشت قلمداد می‌شود. قنات احداثی... به صورت «وقف» واگذار می‌كنند که معنی آن تقدیم هدیه‌ای به خداست که قابل فروش یا انتفاع نیست یا حداقل کسی نمی‌تواند آن را «بالا بکشد»...


ایرانیان زرنگ و کم‌شدن سهم آب سفارتخانه بریتانیا
لیدی شیل در بخشی دیگر از خاطرات‌اش، یک درگیری را روایت می‌کند که بر تلاش مردم ایران برای آب و اهمیت آن در زندگی‌شان، استنادی دیگر به شمار می‌آید؛ او در این میانه البته مختصری هم به سنت میرآبی می‌پردازد «٢٧ مي ١٨٥٠ امروز اتفاقی افتاد که ما را کاملا به قدر و قیمت آب در مملکت ایران واقف نمود... مقداری از آب مورد مصرف شهر تهران از چاه تأمین می‌شود- که بسیار کثیف و غیرقابل شرب است- و مقداری نیز از قنات‌هایی است که از اطراف به داخل شهر هدایت شده‌اند. هر هفته به مدت دو شب نوبت آب سفارتخانه ما است که باید به وسیله یکی از همین قنات‌ها، آب مورد لزوم به سمت سفارتخانه جاری شود. ولی چون آب این قنات‌ها معمولا از شمال شهر می‌آید و سفارتخانه ما در منتهی‌الیه جنوب تهران [باغ ایلچی] قرار دارد، لذا باید پس از عبور مسافتی در حدود یک مایل و نیم در میان جوی‌های مختلف و محلات لب‌تشنه تهران به ما برسد که البته امر مشکلی و برای جلوگیری از انحراف مسیر آب، ما محافظین متعددی قدم به قدم در سر راه می‌گذاشتیم تا مواظب باشند که در بین راه آب به سوی دیگری هدایت نشود و دست‌نخورده به مقصد برسد... ایرانی‌های زرنگ برای استفاده کامل از آب،‌ مجرایی در زیر زمین از محل حوض تا حوض منزل خود تعبیه کرده‌اند تا بتوانند به این وسیله تمام جریان آب را از جوی به داخل منزل هدایت کنند و البته با توجه به حیاتی بودن مسأله آب و نیاز همگانی به آن، این‌گونه سوءاستفاده از آب مورد احتیاج مردم باعث نگرانی دیگران می‌شود و غالبا کار را به زد و خورد می‌کشاند و نمونه آن همان بلایی بود که بر سر باغبان‌ها و محافظین سفارتخانه آمد... دراین‌باره ما عرض حالی به‌عنوان شکایت و تنبیه مقصران واقعه مزبور تهیه کردیم... و «کلنل شیل» ‌به‌رغم این موضوع اجازه داده بود که در غیرساعات مورد استفاده، [آب متعلق به سفارتخانه] به صورت هدیه‌ای رایگان در اختیار مردم تهران گذاشته شود و علاوه بر آن، یک‌نفر «میرآب» نیز برای نظارت بر امر تقسیم عادلانه آن گماشته بود.»..


این دیار آباد می‌شود اگر ...
یکی از مناطقی که بسیار مورد توجه سفرنامه‌نویسان داخلی و خارجی قرار گرفته و ازجمله اشاره شده است که با پاره‌ای بازنگری‌ها می‌توان در وضع کشاورزی و دسترسی به آب برای مردمان آن سامان دگرگونی پدید آورد، جنوب شرقی ایران از سیستان‌وبلوچستان تا کرمان است که در سده‌های دور به‌عنوان انبار گندم ایران شناخته می‌شده است.

فیروزمیرزا فرمانفرما، از رجال دوره قاجار و فرزند عباس میرزای ولیعهد در «سفرنامه کرمان و بلوچستان» که شرح سرکشی‌اش به شهرها و آبادی‌های منطقه است، با اطمینان ابراز نظر می‌کند «همه این جنگل و صحراها لیاقت آبادی‌های معتبر خوب و قنات‌های مرغوب دارد».

در این سفرنامه و دیگر سفرنامه‌ها مانند سفرنامه پاتینجر فرانسوی اشاره می‌شود که در زمین‌های اطراف سیستان و بلوچستان، آب شیرین در منابع زیرزمینی و روش‌های دیگر به آسانی قابل بهره‌برداری است اما به برنامه‌ریزی و یک خواست جدی نیازمند است. فرمانفرما در جایی اشاره می‌کند «... در این بیابان منزلگاه که چاه شور است هرچه قنات بزنند در کمال آسانی آب گوارا درمی‌آید در ده دوازده ذرعی بلکه کمتر به آب می‌رسد و زمین هم که الی ماشاء‌الله زیاد است».

فیروزمیرزا به هر جایگاهی از منطقه که پای می‌نهد، ایده‌هایی برای کنترل و بهره‌مندی مناسب منابع آب منطقه طرح می‌کند. ایجاد بند و سد برای مهار آب، یکی از پیشنهادهای جالب او است «درست دو ساعت در آن‌جا مکث کرده همه را ملاحظه و گفت‌وگو کرد. چیزی که به عقل آنها نمی‌رسید بالاخره خود به عقل ناقصی که دارد تدبیری کرده که از این بند تا پانصد ذرع پایین‌تر سه بند بسته شود از چوب‌های قوی جنگلی و میانه این سه بند را باز از چوب‌های قوی و بته‌های نی و غیره با ریگ و خاک پر نمایند، آب هم که می‌آید منفذهای او را پر می‌کند. این چوب‌ها و نی‌ها با خاک مخلوط شده اکثر می‌رویند و ریشه می‌کنند محکم می‌شوند. اگر ‌هزار سیل بیاید در این صورت این پانصد ذرع را که مملو شده امکان ندارد که خراب نماید و بشوید، هرچه آب زیاد بشود از رویش خواهد گذشت و نهر بمپور هم حالی خواهد آمد و کسر کسور در عمل خالصه و جمیع دیوانی نخواهد شد بلکه‌هزار خروار هم همیشه بی‌آسیب دو مقابل آب متجاوز از جمیع دیوانی حالا تفاوت و علاوه در محصول او حاصل خواهد شد و به قدر‌هزار و پانصد تومان مخارج این بند را ملاحظه نمودند. قرارداد که بعد از عرض اولیای دولت اگر‌هزار تومان هم مرحمت فرمودند قبول نمایند...».

البته چنان‌که مشاهده می‌شود بخشی بزرگ از این طرح‌ها و تلاش‌ها برای رونق زراعت و آبادانی، هدفی دیگر یعنی دریافت مالیات و ایجاد مداخل مالی برای حکومت را در پی دارد.

منبع: روزنامه شهروند 19 مرداد 94

نام:
ایمیل:
* نظر: