اخبار مهم ایران و جهان را با عصر پرس مرور نمائید      
کد خبر: ۲۰۳۷
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۴ - ۲۶ دی ۱۳۹۵ - 15 January 2017
تلفیق صدا و مکان در سینمای "لوئیز گوئرین"

گوئرین "در شهر سیلویا" به دنبال چیست؟

سینمای "خوزه لوییز گوئرین" از بسیاری جهات تحسین شده است. او بیشتر از آنکه در پی آدم‌ها و نقش‌ها باشد در پی مکان و صدا و تلفیق تجربی این دو با یکدیگر است.
تلفیق صدا و مکان در سینمای

سرویس فرهنگی عصرپرس/ علی زمانی: به نظر هر چه بیشتر می‌گذرد سینما بیش از پیش پتانسیل و ناتمامی خود را نسبت به دیگر هنرهای هفتگانه به رخ می‌کشد. واقعیت این است که سینما با یدک کشیدن مفهوم "تجربه"، آزمون و خطا و بازیگوشی را بیش از سایر هنرها به خدمت گرفته است.

"فون تریه" در فیلم "داگویل" با حذف و نادیده گرفتن محض مفهوم صحنه، لوکیشن، آکسسوار و همه‌ی الحاقاتش و خلق یک درام درخشان و کامل و بی‌عیب و نقص، این حقیقت ناب را که تنها قصه و درام مهم است به صورت سینما می‌کوباند.

از آن طرف "خوزه لوئیز گوئرین" در فیلم "در شهر سیلویا" با حرکت و ایده‌ای کاملا برعکس، حقیقت دیگری را به دیگر سمت صورت سینما می‌زند.

تلفیق صدا و مکان در سینمای

فون تریه در "داگویل" همه چیز را به غیر از شخصیت‌های داستان حذف می‌کند. او جهان را به یک سوله تقلیل می‌دهد. دیوارهای خانه و شهر را حذف می‌کند و تنها با ترسیم یک نقشه معماری روی سطح، مرز انسان‌ها و خانه را جدا می‌کند و به شیواترین شکل ممکن قصه‌اش را روایت می‌کند. او مفهوم کلیدی متن فیلمنامه‌اش را در ابتدا، تخیل و تصور هر آنچه ماهیت غیرانسانی دارد می‌گذارد. تماشاگرش را بی‌آنکه بفهمد به دوران کودکی‌اش و انجام بازی "خاله‌بازی" می‌برد!

تلفیق صدا و مکان در سینمای

جایی که نه دری وجود دارد و نه دیواری. تخیل کودکانه تماشاگر را با چنان قدرتی تحریک می‌کند که همپای بازیگر فیلم، باز کردن در را پانتومیم می‌کند و صدای کوبیده شدن در را به صورت ادا در می‌آورد و سپس در انتها کاری می‌کند که برای تنهایی و غربت زن فیلم زار بزند.

گوئرین اما در "در شهر سیلویا" هیچ قصه‌ای تعریف نمی‌کند. هیچ پلان و حتی خرده پیرنگی وجود ندارد. تنها یک مرد است و یک خاطره. یک نقاش، یک شهر و یک گمشده. تنها همین. و این‌ها خود "درام" هستند.

یک پسر نقاش در شهر به دنبال دختریست که چند سال پیش او را آنجا دیده است. هیچ دیالوگی وجود ندارد. حتی تا انتهای فیلم نام پسر را هم نمی‌گوید، چرا که تنها کلمه‌ای که مهم است، اسم گمشده پسر نقاش، یعنی "سیلویا"ست. 

تلفیق صدا و مکان در سینمای

عناصر درام گوئرین مکان‌ها و صداها هستند. دقت و تاکید هنرمندانه بر جزییات این دو عنصر برای خلق نوستالژی و خاطره‌ی پسر نقاش که به خلق درام قدرتمند فیلم که همان حسرت پسر نقاش برای دیدار دوباره سیلویاست، منجر می‌شود. یعنی سادگی و سادگی و دیگر هیچ. تنها با دعوت به دقت دوباره بر جزییات کم‌اهمیت دنیای پرمخاطره امروز. به تعبیری بهره‌گیری استادانه از معماری مکان‌ها و صداها. یعنی همان آمبیانس کم‌اهمیت در دیگر فیلم‌ها، در اینجا بازیگران اصلی هستند. توهم صدای پای سیلویا در این فیلم، بازیگر نقش اول زن و پارتنر پسر نقاش است.

تلفیق صدا و مکان در سینمای


En la ciudad de Sylvia
In the city of Sylvia
در شهر سیلویا 

کارگردان:

Jose Luis Guerin

بازیگران:

Xavier Lafitte

Pilar Lopez de Ayala

محصول: 2007 اسپانیا

برنده جایزه Premio ACE سال 2009

«.... مرد جوان وارد کافه‌ای می‌شود و بیرون کافه می‌نشیند و دستور یک قهوه می‌دهد. در همان حال شروع می‌کند به نگاه کردن به آدم‌های اطرافش و دقیق شدن در چهره و حالات آن‌ها. اما این بیشتر، زن‌ها آن هم زن‌های زیبا هستند که توجه او را به خود جلب می‌کنند. نگاه او دفترچه یادداشتش را باز کرده و شروع می‌کند به طراحی صورت زن‌ها در حالت‌های مختلف. این مرد جوان که حتی نامش را نمیدانیم و تا پایان داستان هم به ما گفته نمیشود به دنبال دختری به نام سیلویا به شهر استراسبورگ آمده است.... »


پایان/

برچسب ها
در شهر سیلویا