اخبار مهم ایران و جهان را با عصر پرس مرور نمائید      
به روز شده در: ۲۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۸
کد خبر: ۲۵۰۹
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۹ - ۰۳ اسفند ۱۳۹۵ - 21 February 2017
در ششمین کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه فلسطین
مالکوم ایکس که با نام اصلی مالکوم لیتل متولد شدو با نام الحاج مالک الشباز نیز شناخته می‌شود، فعال حقوق بشر مسلمان آمریکایی بود. از نظر دوستدارانش، وی حامی شجاع حقوق سیاه‌پوست‌ها بود، او به عنوان یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین شخصیت‌های آفریقایی آمریکایی در تاریخ شناخته می‌شود.
 سرویس سیاسی عصرپرس: رهبر معظم انقلاب در ششمین کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، خواستار قرائت فاتحه برای روح رهبر شهید مسلمان سیاهپوستان آمریکا شدند.

امروز 21 فوریه (3 اسفند) سالروز شهادت «مالکوم ایکس» مبارز عدالت‌خواه و رهبر سیاهپوستان مسلمان آمریکاست که سازمان های امنیتی نژادپرست آمریکایی در سال 1965 درحالی که 39 سال بیشتر نداشت با شلیک 15 گلوله ترور کردند.

مالکوم ایکس (به انگلیسی: Malcolm X) فعال سیاه‌پوست و مسلمان حقوق انسانی و مدافع حقوق آفریقایی آمریکایی‌ها. نام اصلی وی مالکوم لیتل است. بعد از پیوستن به گروه امةالاسلام، نام مالکوم ایکس را برگزید.

فردی که رهبر از او یاد کرد چه کسی است

مالکوم ایکس مبارز حقوق سیاهان بود که پدرش نیز در این راه جان خود را از دست داده بود. او در جوانی و پس از سپری کردن یک دوره محکومیت به دلیل دزدی متحول شد و به اسلام گروید. وی در دوره هفت ساله حبس خود به مطالعه درباره دین اسلام پرداخت و به واسطه برادرش با گروهی تحت عنوان «ملت اسلام» و مبلغی به نام «عالي جاه محمد» آشنا شد.

مالکوم پس از آزادی از فعالان گروه «ملت اسلام» شد و به عنوان سخنگو و مسئول احداث مساجد جديد در شهرهایی چون ديترويت، ميشيگان و هارلم نيويورک، برگزيده شد. او در روزنامه ها يادداشت چاپ می كرد و در مصاحبه های راديو، تلويزيونی شركت می کرد و ضمن تلاش برای اشاعه اسلام درصدد احقاق حقوق سياه پوستان بود.

انتقادات پياپی مالكوم از جان اف كندی، رئيس جمهور وقت آمریکا پس از ترور كندی برای او دردسرساز شد و نهايتاً مالكوم در ماه مارس 1964 از عضويت در ملت اسلام كناره گرفت و گروه «مسجد اسلامي» را بنيان نهاد. فعالیت های اجتماعی و مبارزاتی او باعث شد چند بار هدف سوء قصد قرار گیرد و در نهایت در 21 فوریه 1965 در حین سخنرانی در سالن‌های اجتماعات منهتن نیویورک هدف 15 گلوله نژادپرستان قرار گرفت و جان خود را از دست داد.

فردی که رهبر از او یاد کرد چه کسی است

مالکوم ایکس کیست؟

مالکوم ایکس، مبارز سیاهپوستی بود که سال 1925 در ایالت اوهامای آمریکا به دنیا آمد. او هفتمین فرزند خانواده بود. پدرش کشیش مذهبی و از جمله افرادی بود که برای حقوق مدنی سیاهپوستان فعالیت می کرد. مالکوم چهار سال بیشتر نداشت که با چشمان خود دید فرقه ای از سفیدپوستان آمریکا خانه او را آتش زدند و خانواده اش را آواره کردند. به شش سالگی که رسید، پدری در خانه ندید. دو سال از ربوده شدن کشیش لیتل، پدرش می گذشت که یک روز جسد مثله شده او را کنار ریل راه آهن پیدا کردند. مادر مالکوم بیش از این تاب نیاورد و در بیمارستان روانی بستری شد. 

فردی که رهبر از او یاد کرد چه کسی است

مالکوم ایکس، رهبر سیاهپوستان مبارز آمریکا، دوران کودکی را در فقر و یتیمی پشت سرگذاشت، او امیدوار بود که بتواند در نظام آموزشی آمریکا رتبه ای کسب کند و به شغل مورد علاقه اش یعنی وکالت برسد. مالکوم ایکس، شاگرد ممتاز و برجسته ای بود که هوش و استعداد تحصیلی اش، او را از دیگر شاگردان سفیدپوست مدرسه جدا می کرد، ولی این برتری هرگز باعث نشد دید نژادپرستان به او تغییر کند و دست کم نام او را با احترام صدا کنند. هر گاه وارد کلاس می شد، او را «کاکاسیاه» خطاب می کردند و با توهین و تحقیر به استقبالش می رفتند. هنگامی که با معلمان صحبت می کرد یا از آنها مشورت می گرفت، تنها یک پاسخ می شنید: «درباره کاکاسیاه بودنت واقع بین باش. هدف وکیل شدن واقع بینانه نیست. شغلی را انتخاب کن که در حد توانایی توست». 

مالکوم ایکس، درس و مدرسه را رها کرد و تصمیم گرفت آزاد باشد. هرگونه قید و بندی را از پای خود گشود و یک دوره بی بند و باری را در جامعه آن روز آمریکا تجربه کرد. دوستان بدی برگزید و بدی ها را چشید؛ اما سرانجام هنگامی که برای فروختن یک ساعت دزدی به جواهرفروشی رفت، به دام پلیس گرفتار شد و به ده سال ( و به قولی 5 سال ) حبس محکوم شد.

دوران محکومیت، از مالکوم ایکس انسان دیگری ساخت. مالکوم آموخت که هیچ گاه برای آموختن دیر نیست، حتی اگر گرفتار میله های زندان باشد. بیست سال از عمر او می گذشت که دوباره بازگشت به خویشتن را تجربه کرد. او با برنامه ریزی برای اوقات فراغت خود در زندان، به مطالعات پردامنه علمی و مذهبی پرداخت.

او به تدریج با سیاهپوستان مسلمانی آشنا شد که هم بندش بودند؛ افرادی از گروه "ملت مسلمان" که برجسته ترین آنها « عالیجاه محمد » بود. آرام آرام دریچه ای به روی مالکوم گشوده شد؛ برتری به پاکی و تقواست، نه به رنگ پوست.

هفت سال از دوران محکومیت مالکوم گذشت و او دوباره به آغوش جامعه نژادپرستی بازگشت که هرگز حاضر به پذیرش او به عنوان یک انسان نبودند. اما این بار مالکوم ایکس درنگ نکرد و بلافاصله پس از آزادی، به عضویت گروه «ملت مسلمان» درآمد. او سیر مطالعاتی و تحقیقاتی خویش را ادامه داد و تا جایی پیش رفت که به عنوان سخنگوی این جمعیت برگزیده شد. تبلیغات مذهبی و اعتقادی او در آمریکا، باعث شد تعداد زیادی از سیاهپوستان با اسلام آشنا شوند و در مدت کوتاهی به عضویت گروه «ملت مسلمان» درآیند. 

مالکوم ایکس در جامعه آمریکا چنان جایگاهی پیدا کرده بود که هرگز تصوّر آن را نمی کرد. همان گونه که خود در یادداشت هایش می نویسد، اللّه به یاری او آمد و او را از اوج تباهی، به قله های معرفت و انسانیت رساند. مالکوم، طعم اسلام و مسلمانی را چشید. او خدا را شناخت و به هیچ قیمتی حاضر نشد از دین خود دست بردارد. به همین دلیل، مخالفت ها را تحمل کرد؛ شایعه ها، تهمت ها، ترورها و... را پشت سر گذاشت و فقط به آرمان مقدس خویش اندیشید. 

فردی که رهبر از او یاد کرد چه کسی است

هدف بلندی که مالکوم ایکس را در زندگی به دنبال خود می کشید، چیزی نبود جز مبارزه با برده داریِ نُوین در آمریکا. او می خواست به سیاهپوستان بفهماند کسانی که امروز شما را به دلیل پوست سیاهتان از ساده ترین حقوق انسانی محروم می کنند، هرگز اجازه نخواهند داد آینده ای روشن و آباد به استقبالتان بیاید. مالکوم به سیاهان می گفت: «زیستن در آمریکا، شما را آمریکایی نمی کند. شما باید یاد بگیرید از میوه های آمریکایی ها لذت ببرید. اما شما از این میوه ها لذت نبرده اید. شما تنها از خارها و سختی ها لذت برده اید برای اینکه شما باید سخت تر کار می کردید تا به میوه ها دست یابید».

مالکوم ایکس هم زمان با گام های بلند و سازنده ای که در مسیر اسلام برمی داشت، تصمیم گرفت به سنت نیک ازدواج، جامه عمل بپوشاند و با حضور زنی شایسته، خود را از تنهایی در لحظه های پرفراز و نشیب زندگی برهاند. مالکوم یار وفادار و همسر مهربانی می طلبید تا سرد و گرم روزگار را در کنار او بچشد و تلخ و شیرین هم زیستی با او را پذیرا باشد.

بِتی، پرستار سیاهپوستی بود که در یکی از بیمارستان های آمریکا مالکوم را شناخت و هنگامی که با افکار و اعتقادات این جوان مبارز آشنا شد، پیشنهاد زندگی مشترک با او را پذیرفت. بتی، همسرش را مظهر اراده در یک زندگی خانوادگی می دانست و می گفت: «مالکوم برای من هم پدر و هم شوهر، و برای فرزندانش یک همبازی خوب بود».

مالکوم ایکس به چند کشور آسیایی و آفریقایی سفر کرد تا به جهانیان ثابت کند مبارزه با تبعیض نژادی و برده داری مدرن، تنها به جامعه آمریکا محدود نیست. او می خواست این حرکت در تمام نقاط دنیا ریشه یابد تا افزون بر کسب قدرت و انسجام لازم، سرانجام روزی به بار بنشیند و آزادی واقعی را در کام تمام استثمارزدگان دنیا فرو بنشاند. 

فردی که رهبر از او یاد کرد چه کسی است

سفر به سرزمین وحی و زیارت خانه خدا، برگ افتخار دیگری بود که در دفتر زندگی مالکوم ایکس جای گرفت. آن گونه که خودش اشاره کرده، در این سفر روحانی و مقدس با معنای واقعی اتحاد و برابری میان مسلمانان آشنا شد و حقیقت اسلام را فرا گرفت. مالکوم در مناسک حج دید که هیچ فرقی بین سفید و سیاه و رنگین پوست نیست و همه مسلمانان جهان، از هر طبقه و نژادی که باشند با صلح و دوستی کنار یکدیگر جمع می شوند و عالی ترین مراسم مذهبی و اعتقادیِ خویش را به جای می آورند.

مالکوم ایکس، پس از بازگشت از مناسک حج، نام حاج ملک شبّاز را برای خود برگزید. او با روحی پاک و صیقل داده به محل سکونت خود در آمریکا بازگشت و درصدد ایجاد تشکیلاتی گسترده برآمد تا به وسیله آن، مسلمانان جهان را با نژادهای گوناگون به همدلی و ظلم ستیزی فراخواند. مالکوم در آستانه راه بود که خانه اش را به آتش کشیدند و چون از این واقعه جان سالم به در برد، یک هفته بعد در 39 سالگی هنگام سخنرانی در سالن بالروم مانهاتان، با شلیک چند گلوله به زندگی پرفراز و نشیب او پایان دادند. مالکوم ایکس زمانی چشم از دنیا فروبست که چشم گشودن دختران دوقلویش را در این دنیا ندید. ولی آنها و نسل های ماندگار پس از آنها، آمدند تا راه نیمه تمام حاج ملک شبّاز را ادامه دهند.

دختر مالکوم ایکس، «ایلیاسا شباز» در یادداشتی درباره پدرش که چندی پیش نوشته بود آورده بود:

«وقتی که مالکوم ایکس در مورد «انتخابات یا گلوله» صحبت کرد، آمریکایی‌ها نشستند و تاکید کردند که او می‌گوید اگر حق شرکت در سیستم اعطاکردنی نیست، شهروندان سیاه‌پوست هیچ راه دیگری بجز درگیری ندارند. و این بود که خشم طولانی سرکوب بر روی جوامع سیاه آغاز شد. وقتی هم که قانون حق رای و شیوه‌های آن تغییر کرد، این بخش کوچکی نبود چرا که آمریکایی‌های سفیدپوست قدرتمند از اینکه  نتوانند کاری انجام دهند می‌ترسیدند».

«با این حال، مالکوم ایکس خودش شعارهای فعالان را نقد می‌کرد. من تصور می‌کنم که او به احتمال زیاد نماد «دست‌های بالا» را برای تاثیر دراماتیک آن تشویق می‌کرد اما آن را به عنوان سرسپردگی‌ای معرفی می‌کرد که با وحشی‌گری پلیس خود را وفق داده است. خشونتی که شهروندان سیاه‌پوست را متوقف کند و بترساند و آن‌ها را در حالی که امید به زنده‌ماندن دارند، به موضع دفاع بکشاند. او قطعا با جنبش "black lives matter" موافقت می‌کرد اما تاکید می‌کرد که افسران پلیسی که مخالف هستند به احتمال زیاد با هشتگ متقاعد نمی‌شوند».


فردی که رهبر از او یاد کرد چه کسی است
نام:
ایمیل:
* نظر: