اخبار مهم ایران و جهان را با عصر پرس مرور نمائید      
به روز شده در: ۲۹ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۸
کد خبر: ۲۳۲۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۸ - ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ - 05 February 2017
پیامدهای فروپاشی پلاسکو از منظر کارشناسان
عضو هیئت علمی رشته جامعه‌شناسی دانشگاه گیلان گفت: نگرانی خنثی‌شدن در برابر محرک‌هادر میان کاربران ایرانی را گوشزد کرد و سپس با برشمردن فجایع چند ماه گذشته که در فضای مجازی پررنگ شده‌اند، گفت که به‌عنوان جامعه‌شناس از پی‌درپی‌آمدن این موج‌ها احساس خطر می‌کند.
حساسیت‌زدایی با تکرار موج فجایع

شرق: پلاسکو هشت روز به صورت زنده؛ اما از زاویه‌ای محدود، جلوی چشم مخاطبان بود. همه مردم ایران می‌توانستند به صورت زنده خرابی، دود و آوار آن را از صفحه تلویزیون تماشا کنند؛ اما آنچه که پشت آوار می‌گذشت، همچنان مکتوم مانده بود. به‌هرحال، فاجعه بزرگی رخ داده بود و بر مردم تأثیر عظیمی گذاشته بود.
 
ابعاد اين تأثيرات هم اجتماعی بود، هم روانی و هم سیاسی. انجمن ایرانی جامعه‌شناسی و ارتباطات سه‌شنبه هفته گذشته، نشستی با شرکت سه سخنران از سه حوزه جامعه‌شناسی، روان‌پزشکی و ارتباطات برگزار و تلاش کرده بود پاسخ‌هایی به این سؤالات بدهد. هادی خانیکی، مدیر گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، احمد جلیلی، رئیس انجمن روان‌پزشکی ایران و فردین علیخواه‌، عضو هیئت علمی رشته جامعه‌شناسی دانشگاه گیلان، اعضای شرکت‌کننده در این نشست بودند.

فردای برگزاری این نشست، خبر این جلسه در خبرگزاری‌ها و رسانه‌های مختلف منتشر شد؛ اما تلاش شده در صفحه رسانه، گزارشی تحلیلی از این نشست همراه با نقدها و تکمله‌هایی بر مباحث ذکرشده در جلسه، منتشر شود تا تأثیراتی که پلاسکو بر جامعه ایران و روان مردم گذاشت، جامع‌تر به تصویر کشیده شود.

 همزمان با این نشست، کتاب «جستارهایی در پلاسکو» نیز منتشر شده بود. به فاصله ١٠ روز بعد از ریختن پلاسکو، پ‍ژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات این کتاب را با مقدمه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و با یادداشت‌هایی از ٥٨ کارشناس حوزه جامعه‌شناسی در بیش از ٥٠٠ صفحه چاپ کرده بود. سخنرانان نشست تأکید می‌کردند هنوز باید از فروپاشی پلاسکو فاصله بیشتری گرفت و صبر کرد تا عوارض این اتفاق بر جامعه روشن‌تر شود؛ بنابراین آنچه را در سخنرانی‌ها مطرح می‌شود، باید به‌عنوان تحلیل‌های اولیه در نظر گرفت. همین مسئله برای کتاب «جستارهایی در پلاسکو» نیز صدق می‌کند.

٦ مقوله پیام‌های پلاسکویی

فردین علیخواه صحبت خود را با این نکته شروع کرد که در دنیای امروز «رسانه‌های جمعی» (Mass Media) به سمت «رسانه‌های من» (My Media) حرکت کرده و باعث شده تمایز بین فرستنده و گیرنده پیام و مصرف‌کننده و تولیدکننده محتوا، بسیار کمرنگ شود. او گفت بحث‌های کلاسیک جامعه‌پذیری سیاسی به چالش کشیده شده و امروزه بحث تأثیر اجتماعات مجازی در جامعه‌پذیرشدن مردم در سیاست به میان آمده است. علیخواه گفت پدیده‌هایی مثل شهروند- خبرنگاری باعث به‌وجودآمدن رسانه‌های جایگزین شده و این رسانه‌ها روایت‌های جایگزین و پلورالیسم رسانه‌ای را ایجاد کرده‌اند. این عضو هیئت علمی جامعه‌شناسی دانشگاه گیلان، پیام‌های بسیاری را در فضای مجازی که درباره حادثه پلاسکو بوده، تحلیل کرده و به شش مقوله‌بندی دراین‌باره رسیده بود؛ اولین مقوله در پیام‌های پلاسکویی در فضای مجازی، تمرکز بسیار زیاد روی جان‌فشانی آتش‌نشانان است.
 
گاهی اوقات برجسته‌سازی یک پیام می‌تواند به ضعیف‌شدن پیام‌های دیگر منجر شود و به قول علیخواه، در عالم سیاست از این شگرد زیاد استفاده می‌شود. مقوله دوم پیام‌های فضای مجازی در پلاسکو به سرزنش سلفي‌گیران مربوط بود؛ عده‌ای نوجوان عکس‌هایی را گرفتند و توفان ناسزا به سوی آنها سرازیر شد. علیخواه می‌گفت در این سرزنش‌ها نوعی کمال‌گرایی وجود دارد؛ درحالی‌که مشکل سلفی‌گرفتن با فجایع و مشکلات؛ صرفا مربوط به ایران یا مختص به کشورهای درحال‌توسعه یا فاقد سواد نیست.

سومین مقوله کلان، به پیام‌هایی که در فضای مجازی درباره پلاسکو و در نقد مسئولان و تصمیم‌گیران منتشر شد، مربوط بود. نقدهای جدی در پیام‌های شبکه‌های اجتماعی بسیار کم بود و به عقیده علیخواه به نقد یک یا دو عضو شورای شهر محدود شده بود. این جامعه‌شناس به طنز می‌گفت که سایر مسئولان کشور باید قدردان این فرد عضو شورای شهر تهران باشند که هر نوع ناشایستگی و بی‌لیاقتی را به گردن او می‌اندازند و به عبارتی به گوشت دم توپ تبدیل شده؛ درحالی‌که گویی حیاط خلوتی ایجاد شده که شهروندان این عضو شورا را می‌زنند و افراد دیگر می‌توانند پشت او پنهان شوند و تیر به آنها اصابت نکند. مقوله چهارم پیام‌های پلاسکویی شبکه‌های اجتماعی، مقایسه بین امکانات ایران و غرب بوده است؛ یعنی یک دوتایی که اختلاف بین ایرانی‌ها و کشورهای غربی را پررنگ می‌کند. پنجمین مقوله این پیام‌ها انعکاس رفتارهای مثبت مردم مثل موارد کمک به بازکردن راه برای ماشین‌های امدادرسانی یا همدردی با آنها با گذاشتن گل جلوی ایستگاه‌های آتش‌نشانی بوده است. ششمین مقوله نیز به تعبیر علیخواه پچ‌پچ‌هایی بود که در قالب روایت‌های جایگزین از حادثه پلاسکو در فضای مجازی عنوان می‌شد. این تفاسیرِ متفاوت با تفسیر رسمی در جامعه تأثیرگذار است و در هر گروه مجازی وجود دارد. حرف‌وحدیث‌هایی که پلاسکو چرا فرو ریخت در میان کاربران وجود دارد و مدیریت بحران نمی‌تواند به آنها پاسخ ندهد. به گفته علیخواه، آدم‌های مختلف درباره ابهامات حادثه صحبت می‌کنند اما در آن سو، اطلاع‌رسانی درباره این تفسیرها انجام نمی‌شود و مخاطبان شاهد سکوتی هستند که مرتب به ابهامات دامن می‌زند.

عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان بعد از برشمردن شش مقوله کلانی که در فضای مجازی درباره حادثه پلاسکو مطرح می‌شد به مطالعاتی که در کشورهای خارجی در حوزه رسانه‌ای درباره نقش رسانه پس از حوادث انجام‌شده اشاره و تأکید کرد که شیوه انعکاس خبر در روان و رفتار آدم‌ها تأثیر دارد؛ مثلا پدیده ترس از فجایع، افسردگی یا ترس از آینده در میان افرادی که در استفاده از محتوای فاجعه در رسانه‌ها پرمصرف بوده‌اند بسیار بیشتر است. همچنین برخی مطالعات نشان داده خبرنگارانی که در حوزه حادثه کار می‌کنند بیشتر در معرض افسردگی یا پناه‌بردن به الکل هستند یا کاربرانی که در شبکه‌های اجتماعی اخبار حوادث را زیاد می‌خوانند، در خطر استرس قرار می‌گیرند؛ حتی اصطلاح زیملی «دل‌زدگی از جهان» در میان شهروندانی که مدام در معرض محرک‌های کلان‌شهرها قرار دارند و از جایی به بعد حساسیت‌های خود را از دست می‌دهند، در فضای مجازی نیز می‌تواند مصداق داشته باشد؛ برای مثال، ممکن است از خانواده‌هایی که مدام اخبار ناآرامی‌های منطقه را دنبال می‌کنند، حساسیت‌زدایی شود و کار به جایی بکشد که هنگام دیدن کشتار در کشورهای منطقه با خونسردی تصاویر را نگاه کنند و به خوردن تنقلات خود مشغول باشند. علیخواه این نگرانی خنثی‌شدن در برابر محرک‌ها را در میان کاربران ایرانی گوشزد کرد و سپس با برشمردن فجایع چند ماه گذشته که در فضای مجازی پررنگ شده‌اند، گفت که به‌عنوان جامعه‌شناس از پی‌درپی‌آمدن این موج‌ها احساس خطر می‌کند. موج‌هایی که به ‌ترتیب شامل تصادف اتوبوس سربازان، کتک‌خوردن دست‌فروش فومنی، خطای پزشکی عباس کیارستمی، حادثه قطار سمنان، فوت آیت‌الله هاشمی، فرو‌ریختن ساختمان پلاسکو و سپس سیل سیستان‌وبلوچستان و کشته‌شدن کولبران زیر بهمن بوده‌اند که هریک توفانی در جامعه ایجاد کردند. علیخواه گفت این موج‌ها تأثیراتی را در جامعه ایران می‌گذارد که باعث نگرانی است و به دو دسته خودترمیم‌گری و خودتخریب‌گری تقسیم می‌شود. گاهی اوقات جریان انعکاس حوادث می‌تواند به جایی منجر شود که جامعه خود را ترمیم کند، سرپا نگه دارد، به یک راهکار عملی برسد و دوباره شروع کند؛ اما در شیوه‌های انعکاس حادثه پلاسکو در شبکه‌های اجتماعی این اتفاق رخ نداد و کاربران شبکه‌های اجتماعی در دو انتهای طیفی قرار گرفتند که یک سر آن تنفر بود و سر دیگر، تمسخر. کاربران یا به تنفر نسبت به افراد درگیر در حادثه پلاسکو یا مسئولان آن مشغول بودند یا به تمسخر آنها که به عقیده علیخواه انگار جامعه ایران دیالوگ منطقی و صحبت‌کردن درباره این اتفاق را کمتر بلد است و قرار نیست که از بحث‌های فضای مجازی درباره حادثه‌ای مثل پلاسکو نتیجه عملی بیرون بیاید.

مقوله‌های کلانی مثل مقایسه امکانات ایران با غرب در پیام‌های فضای مجازی درباره پلاسکو، شاهدی برای وجود نوعی یأس درباره ساخته‌شدن و بهترشدن اوضاع و پیشرفت مملکت است. علیخواه این پیام‌ها را به ایران‌هراسی داخلی تفسیر کرد و گفت چیزی که پیام‌ها در آدم‌ها به وجود می‌آورد، هراس از زندگی در ایران است که در یک سوی آن تنفر از اوضاع جاری داخل کشور و در سوی دیگر دیدگاهی کمال‌گرایانه در خارج از کشور، قرار دارد. عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان گفت مدیریت کلان با یک برنامه کلی‌تر باید فکری برای کمک به حال مردمی بکند که بعد از این حادثه روان‌شان صدمه دیده است تا شرایط آنها بهتر شود و جوانان از نوعی تقدیرگرایی کور که میان‌شان رایج شده، اجتناب کنند؛ همچنین مسئولیت‌پذیری اجتماعی در میان مسئولان دیده نشد و هر کسی خودش را کنار کشید و مدام آمار مثبت ارائه داد؛ ولی مسئولیت به عهده نگرفت. بنابراین مدیریت رسانه درست عمل نکرد و مسئولان با عملکرد خود به خودتخریب‌گری در فضای مجازی کمک کردند. از سوی دیگر، در این مواقع شهروندان باید دارای سواد رسانه‌ای کافی باشند تا هر محتوایی را منتشر نکنند و همچنین مسئولان با ایجاد شفافیت اطلاع‌رسانی درباره حادثه را مدیریت کنند؛ اتفاقاتی که درباره فرو‌ریختن پلاسکو رخ نداد.

محدودیت خبری برای نفع جامعه

احمد جلیلی از بُعد روانی به آوار پلاسکو نگاه می‌کرد. او ابتدا به سه سطح پیشگیری از اختلالات روانی اشاره کرد که به ‌ترتیب شامل پیشگیری از بیماری، درمان کامل عارضه بیماری و توان‌بخشی کسانی است که از نظر روانی ناتوان شده‌اند و سپس گفت که در اتفاقاتی مثل فرو‌ریختن پلاسکو باید سطح اول فعالیت‌های درمانی انجام شود که شامل پیشگیری است تا مردمی که شاهد ماجرا بوده‌اند، کمتر دچار اختلالات روانی شوند. از سوی دیگر فضای مجازی و تلفن همراه سیمای عمومی و خصوصی افراد را عوض کرده؛ به‌طوری‌که همه در هر جا، حتی در میهمانی‌ها، سر در تلفن همراه خود دارند و ارتباطات انسانی کاهش پیدا کرده است؛ بنابراین به اعتقاد رئیس انجمن روان‌پزشکی ایران، اکنون تأثیر انعکاس حوادث را باید به دو شکل کلاسیک و مدرن بررسی کرد. نوع کلاسیک انعکاس فجایع، آن محتوایی است که در مجلات و روزنامه‌ها و رادیو و تلویزیون می‌آید و شکل مدرن آن هم مربوط به بازنمایی حوادث در فضای مجازی می‌شود.

رئیس انجمن روان‌پزشکی ایران با اشاره به ضوابط و قواعد سازمان جهانی بهداشت گفت که انعکاس فجایع به شکل سنتی در رسانه‌های رسمی باید به شکلی باشد که آسیب به مردم کمتر باشد. به گفته او، تضادی بین حوزه روان‌پزشکی با رسانه‌ها دراین‌باره وجود دارد. اهالی خبر می‌گویند که خبرهای خوب خبر نیست و خبرهایی جاذبه دارد که بد باشد؛ مثل آتش‌گرفتن ساختمان پلاسکو که همه را پای تلویزیون‌ها میخ‌کوب می‌کند و به خواندن روزنامه‌ها و وب‌سایت‌ها وامی‌دارد. جلیلی مثالی زد از جلسه‌ای که با خبرنگاران داشته و به آنها گفته اخبار مربوط به خودکشی باید محدودیت‌هایی داشته باشد؛ اما خبرنگاران از این سخن او برآشفته بودند. او تأکید می‌کرد که محدودیت رسانه‌ای درباره فجایعی مثل خودکشی یا حادثه پلاسکو به معنای سانسور رسانه‌ها نیست؛ بلکه برای نفع جامعه برقرار می‌شود، مختص ایران هم نیست و حتی سازمان جهانی بهداشت هم به این کار پرداخته است. از نظر جلیلی، محدودیت اطلاع‌رسانی حوادث به معنی سانسور نیست؛ بلکه نوعی نحوه تنظیم خبر است که برای لحاظ‌کردن منافع جامعه ضوابطی دارد؛ مثلا نباید صحنه خودکشی را نشان داد، نام فرد خودکشی‌کننده را نباید برد، آخرین مدارک کتبی و شفاهی به‌دست‌آمده از او را نباید منتشر کرد، نباید صحنه خودکشی را برای مردم بازسازی کرد و این امر درحال‌حاضر در رسانه‌های مکتوب اعمال می‌شود.

رئیس انجمن روان‌پزشکی ایران این محدودیت‌ها را به حادثه پلاسکو پیوند زد و گفت که چنین محدودیت‌هایی باید در صداوسیما هم لحاظ شود و تأکید کرد که نشان‌دادن بقایای ساختمان پلاسکو در حال سوختن و متصاعدشدن دود از آن به مدت چند روز در داخل کادری در کنار برنامه‌های عادی تلویزیون، به معنای استمرار و تکرار استرس برای مردم کشوری ٨٠‌میلیونی بود. جلیلی همچنین تأکید کرد که سیاسی‌کردن ماجرا نیز در سلامت مردم اثر بدی می‌گذارد و سیاسی‌شدن هر حادثه و رویدادی به ضرر مردم است.  جلیلی پس از بررسی انعکاس ماجرای پلاسکو در رسانه‌های کلاسیک به تحلیل انعکاس آن در فضای مجازی رسید و گفت در بحران‌هایی مثل فروریختن پلاسکو، آگاهانه یا غیرآگاهانه، نحوه پوشش خبری و اطلاع‌رسانی به طریقی بود که حتما به سلامت مردم صدمه می‌‍زد. به گفته او، از آنجا که خبر بد، خبر واقعی دانسته می‌شود کاربران تصور می‌کنند هرچه سوز ماجرا را بیشتر کنند موفق‌تر هستند اما باید دانست که این کار از نظر روانی عواقبی دارد که در آینده روی ٨٠‌میلیون بیننده این حادثه به صورت اختلالات بعد از ضربه، کار خود را در جامعه ما پیش خواهد برد و بیشترین عارضه‌ای را هم که ایجاد می‌کند اضطراب، افسردگی و ناامیدی برای مردم و نیز تکرار این اتفاق ناخوشایند هم در بیداری هم در رؤیا برای ناظران عینی حادثه خواهد بود.

جلیلی به کسانی که از نزدیک در معرض حادثه پلاسکو قرار داشتند، از جمله خبرنگاران نیز اشاره کرد و گفت در تربیت و آموزش خبرنگاران حوزه حادثه باید آمادگی روانی روبه‌روشدن با فجایع و خبرهای ناخوشایند را ایجاد کرد و مرتب توجه داشت که فشارهای روانی روی آنها کم شود.

خروج از بحران با ارتباطات مخاطره

هادی خانیکی سعی کرد در تحلیل ارتباطی حادثه پلاسکو مرز بین ارتباطات ریسک، ارتباطات بحران و روزنامه‌نگاری بحران را متمایز کند، اما پیش از آن، تأکید کرد تکانی که هم شکل هم محتوای آتش‌سوزی پلاسکو به وجود آورد به جایی رسید که جامعه مثل مهره‌های دومینو از هر مرحله‌ای به مرحله دیگر وارد شد؛ به این معنی که روز پنجشنبه در آستانه تعطیلی رسانه‌های جریان اصلی حادثه‌ای رخ داد، این حادثه به لحاظ فنی توسط شبکه‌های مجازی تحت پوشش قرار گرفت، در فرایند پوشش تلویزیونی، از جمله توسط شبکه خبر تصویر فروپاشی پلاسکو به‌طور زنده پخش شد، احساسات زیادی را برانگیخت و این برانگیختگی موجب بحث‌های زیادی شد، از جمله اینکه چقدر ساختمان‌های زیادی از تهران پلاسکویی هستند، ضعف‌های مدیریت بحران و مدیریت شهری برجسته شد و ضعف‌های خود جامعه مورد بحث قرار گرفت. به‌طورکلی می‌توان گفت که جریان پلاسکو باعث نقد همه علیه همه شد؛ جامعه علیه دستگاه‌های رسمی و دستگاه‌های رسمی علیه نخبگان و مردم. تحلیل محتوای مطالبی که درباره پلاسکو منتشر شد می‌تواند به این نتیجه برسد که در این حادثه کسی از نقد در امان نماند.

دانشیار ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی گفت که ماجرای پلاسکو نشان داد بزرگ‌ترین مسئله‌ای که ما به آن نپرداخته‌ایم، مثل ساختمان‌های قدیمی در معرض خطری که به آنها توجه نکرده‌ایم، موضوع ارتباطات ریسک و ارتباطات بحران بوده است.
به اعتقاد خانیکی، مسئله اصلی ارتباطی در ماجرای پلاسکو این است که بگوییم چه می‌شود کرد که اولا حادثه‌ای مثل پلاسکو رخ ندهد و اگر رخ داد عوارض و تبعاتش کمتر شود. مسئله اصلی پلاسکو در حوزه ارتباطات، فهم ارتباطات مخاطره (ریسک) و ارتباطات بحران و بعد از اینها روزنامه‌نگاری بحران است. ارتباطات مخاطره الزاما همان ارتباطات بحران نیست. جامعه در مخاطره احتمالا جامعه بحرانی نیست، بلکه همان ریسک و مخاطره می‌تواند باعث هوشیاری جامعه شود و نگاه کند و ببیند که می‌تواند در چه مسائلی ضعف داشته باشد و آنها را بپوشاند. خانیکی با ذکر مثالی از ماجرای پلاسکو گفت در روزهای ابتدای سقوط پلاسکو موج منفی بسیاری در شبکه‌های اجتماعی درباره افرادی دیده می‌شد که در محل حادثه حاضر شده و با سلفی‌گرفتن به دنبال بازنمایی خود بودند، اما به‌تدریج نقش مثبت اطلاع‌رسانی آنها و حساس‌کردن جامعه توسط آنها دیده شد. قدرت اطلاع‌رسانی آنها وسیع بود، جامعه را حساس کردند و توانستند نوری بتابانند روی قسمت‌هایی که قبلا به آنها توجه نشد. آنها حتی در زمینه مسائل حقوق شهروندی از جمله میزان نظارت شهرداری بر مشکلات ساختمان پلاسکو، سؤال ایجاد کردند.  خانیکی گفت به‌طورکلی، ارتباطات ریسک می‌تواند باعث خروج از بحران شود، نه اینکه به بحران منجر شود. اما وقتی که به‌هرحال، بحرانی رخ می‌دهد بحث ارتباطات بحران به وجود می‌آید. در این مواقع، این سؤال پیش می‌آید که در کشور چقدر روزنامه‌نگارانی هستند که به لحاظ فیزیکی و روانی با بحران آشنا هستند، چقدر مسائل فنی پوشش‌دادن بحران را می‌دانند و چقدر ارزش‌های اخلاقی و حرفه‌ای روزنامه‌نگاری بحران را بلدند. خانیکی گفت که به دلیل ضعف‌هایی که در آموزش وجود دارد کشور ما در زمینه انعکاس بحران‌ها در دو سر یک طیف قرار می‌گیرد؛ یا افراد در اوج ایثار و فداکاری هستند مثل آتش‌نشان‌ها یا در اوج زیرپاگذاشتن ارزش‌های اخلاقی مثل اینکه گاهی گفته می‌شد کسانی که در صحنه حادثه جمع شده‌اند برای غارت‌کردن مغازه‌های خراب‌شده آمده‌اند یا می‌خواهند با اعلام مفقودی از بار بدهی‌های خود خارج شوند. مدیر گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی گفت که اگر به ارتباطات بحران توجه شود، دیگر همه بار روی دوش روزنامه‌نگار یا حتی شهروند- خبرنگاران  نیست، بلکه بار روی دوش جامعه و نیز نهادهای رسمی هم هست. برای اینکه همه بدانند چطور در بحران‌ها به بقیه کمک کنند، آموزش‌های شهروندی باید اهمیت پیدا کند و خود این آموزش‌ها در نسبت بین نهادهای مدنی، رسانه‌ها و دستگاه‌های رسمی قرار می‌گیرد.


حساسیت‌زدایی با تکرار موج فجایع

نام:
ایمیل:
* نظر: