شورشیان که از حلب خارج شدند جهانی پدیدار شد که باید آن را دنیای پسا حلب نامید. شکلبندی مجدد شورشیان و تروریستهای مخالف اسد در شهرهای دیگر سوریه مانند ادلب و رقه و بازی دشوار بازیگران مهم در جنگ سوریه برای نحوه حمایت یا مخالفت با رژیم سوریه از جمله شرایط جهان پسا حلب است.
سرویس سیاسی عصرپرس: این قضیه که رفتن آب ایران و ترکیه در یک جوی اگر محال نباشد دستکم کار بسیار دشواری است با تعویق سفر معاون اول رئیسجمهور به ترکیه بار دیگر اثبات شد.
اگر چه سخنگوی وزرات امور خارجه گفته است «این تعویقها در سفرهای سیاسی و سطوح عالی میتواند به دلایل مختلف رخ دهد» و دلیل آن را «سفر چند روز آینده رئیسجمهوری به چند کشور همسایه و حجم کاری زیاد معاون اول رئیسجمهوری» عنوان کرده است اما نگاهی به معادلات منطقه و رخدادهای 48 ساعت گذشته نشان میدهد که دلایل دیگری نیز ممکن است در لغو این سفر دخیل باشد.
1- ترکیه، گردش به چپ
اردوغان و تقریبا همه ساختار سیاسی ترکیه دستکم از دهه 80 میلادی به جد بر این باور بودند که باید با پیوستن به اتحادیه اروپا، به صف جوامع پیشرفته بپیوندند. امری که چه در دوره لائیکها مانند تانسو چیللر و چه در دوره اسلامگراها مانند اربکان و اردوغان با حمایت ساختار اجتماعی به دنبال تحقق آن بودند.
این رویا به دلایل گوناگون شکست خورد. ترکیه اولین بار که برای اسرائیل شاخ و شانه کشید و کوششهایش برای رعایت خطوط قرمز اتحادیه اروپا به سرانجام مطلوب کمیته ارزیابی این اتحادیه نرسید آرام آرام از غرب فاصله گرفت.
کودتای نافرجام ژوییه آخرین میخی بود که بر تابوت رویای پیوستن به اتحادیه اروپا زده شد. حمایت نیمبند کشوهای غربی از اردوغان او را از غرب و اتحادیه اروپا جدا کرد. کما اینکه او معتقد است که کودتا اصولا با حمایت و سرمایهگذاری سرویسهای امنیتی همین کشورها به ویژه آمریکا صورت گرفته است.
2- بازی باخت - باخت پس از بهار عربی
اردوغان از همان آغاز با این تصور که بتواند نقش مهمی در رخدادهای پس از بهار عربی بازی کند وارد میدان شد. ترکها ناگاه فرصت را برای احیای وجوهی از امپراتوری عثمانی مهیا دیدند.
بهار عربی قذافی را به گور فرستاده بود و مصر در ورطه هولی گرفتار شده بود. در چنین شرایطی سودای رهبری سیاسی جهان اسلام با این فرض که بر سر رهبری معنوی جهان اسلام با عربستان میتوان به توافق رسید، ترکیه را به وجد آورد.
رهبران انقلاب تونس از همان آغاز اعلام کردند که خواهان اجرای حکومتی از نوع رژیم سیاسی مستقر در ترکیه هستند. آنها این نظام سیاسی را اسلام معتدل میدانستند. اوضاع مصر و روی کار آمدن اخوانالمسلمین نیز قند را در دل اردوغان آب کرد.
اکنون ترکیه خود را نه تنها رهبر واقعی جهان اسلام بلکه تئوریسین آن نیز میدانست. تلفیق ارزشهای مذهبی در جامعهای لائیک با رشد اقتصادی همزمان با حفظ دستاوردهای دموکراسی تئوری جذاب اردوغان بود.
تونس راهش را جدا کرد، مصر فرو ریخت و اوضاع سوریه آنگونه که اردوغان و داوود اغلو پیشبینی کرده بودند پیش نرفت. رویای ترکیه داشت بر باد میرفت. در این شرایط تمرکز بر حذف اسد و کمک به نیروهای فراری ارتش و سازماندهی مخالفان سکولار و میانهرو رژیم سوریه سیاستی بود که با قدرت پیش گرفته شد و سرانجام مطلوبی نداشت.
کودتا که پیش آمد و جنگنده روسیه هدف قرار گرفت و موضع بشار اسد تقویت شد و کردها دوباره برای خواستههای میهنیشان در شمال سوریه به پا خاستند و پ ک ک فعال شد و داعش حملات مرگباری را علیه ترکیه سازماندهی کرد و ایران نفوذش را در پارلمان و نخستوزیری عراق گسترش و عمق داد و اروپا کوشید بحران پناهجویان را به ترکیه و یونان و کرواسی منتقل کند، اردوغان مستاصل شد.
3- وضعیت پسا حلب
تا پیش از دست یافتن ارتش سوریه با کمک روسیه و ایران به شهر حلب، این شهر برگ برنده مخالفان اسد بود. آنها بزرگترین شهر کشور را در اختیار داشتند و پشیزی برای مشروعیت رژیم دمشق قائل نبودند.
آزاد شدن حلب اوضاع را دگرگون کرد. گروههای رنگارنگ مسلح و تروریستی در میان مردم شهر پنهان شدند و حجم انبوه بمباران خبری برای خروج این نیروها و فرار به سوی نقاط دیگر از جمله ادلب آغاز شد. در این شرایط شرق حلب کانون بحران شد.
ترکیه اما سکوت کرد. آنها به احتمال زیاد چراغ سبز ایران و روسیه را برای ادامه عملیات سپر فرات دریافت کردهاند. عملیاتی که هدف اصلی آن ممانعت از گسترش حکومت کردهای شمال سوریه به مرزهای ترکیه است. ترکیه به داعش یورش برد اما روژ آوا را هدف قرار داده است. همانگونه که دو سال پیش به بهانه حفظ مرزها و دور داشتن خطر داعش، شبانه به خاک سوریه لشگرکشی کردند و بقایای پیکر سلطان سلیمان را از خاک سوریه خارج کردند.
در این شرایط میتوان وضعیت ترکیه را سنجید. این کشور با بمبگذاریهای پ ک ک و گروههای منشعب از این حزب و داعش دست و پنجه نرم میکند. وضعیت اقتصادی به شدت متزلزل شده است و ارزش لیر حدود بیست درصد سقوط کرده است. تورم نیز به دلیل عدم سرمایهگذاری خارجی، تشنج در روابط با روسیه و غرب، ناامنی سیاسی و دستگیریهای گسترده مخالفان به بهانه حمایت از گولن یا کردها روز به روز در حال افزایش است.
4- تظاهرات استانبول علیه ایران
در این شرایط اسلامگرایانی که آشکارا یا پنهانی از گروههای مسلح سوری حمایت میکردند قافیه را در حلب باختند. تظاهرات استانبول که در آن علیه مقامهای عالیرتبه ایران شعارهای تندی سر داده شد بر این اساس سازماندهی شده بود.
هرچند آنها به نقش ایران و حزبالله در ممانعت از خروج مردم شرق حلب به سوی ادلب معترض بودند اما همزمان واقعیت پنهان جنگ داخلی سوریه را نیز مسکوت میگذاشتند. واقعیت نخست این بود که بیش از نیمی از فراریان شرق حلب شورشیان مسلح بودند که تصمیم داشتند و دارند که در ادلب به جبهه النصره یا احرار فتح شام و چه بسا به داعش در رقه بیپیوندند. و واقعیت دوم این است که آنها با گروگان گرفتن دو روستای شیعهنشین، کفریا و فوعه، تصمیم داشتند خواستههایشان با سپر قرار دادن ساکنان این دو روستا پیش ببرند. آتش زدن اتوبوسهایی که برای تخلیه ساکنان مناطق تحت محاصره فرستاده شده بود نیز گواه استیصال عمیق آنان است.
لغو سفر معاون اول رئیسجمهور در این شرایط قابل تحلیل است. شرایطی که در آن واقعیت درون هزارتوی برج بابل گیر افتاده است و هر کوششی برای پیدا کردن سر نخ آن، کلاف سر در گم دیکری را به دست میدهد.
*سرویس بینالملل عصرپرس/ 1199*
پایان/