ویلای نمازی اگر فقط به خاندان نمازی تعلق داشت به احتمال زیاد تخریب آن اینقدر سر و صدا به پا نمیکرد. این ویلا به دو دلیل اهمیت دارد. نخست سازنده و طراح آن یعنی معمار معروف ایتالیایی، جیو پونتی، و دوم مالک واقعی آن یعنی سرمایهدار مشهور حاج احمد ابریشمچی.
سرویس اجتماعی عصرپرس: پیوند سه مقوله «ثروت»، «قدرت» و «امر خیر» همواره خبرساز میشود. خبری که پیرامون خارج شدن ویلای نمازی از فهرست ابنیه تاریخی و میراث فرهنگی کشور و به دنبال آن دورخیزی برای تغییر کاربری و تبدیل آن به هتل متتشر شد تنها یک وجه واقعیت است. وجوه دیگر آن با سه مقوله یاد شده پیوند خورده است.
ثروت و امر خیر در غرب
از دیرباز ثروتمندان به دلایل گوناگون به کارهای عامالمنفعه روی میآوردهاند. دلایلی که از شهرتطلبی و نفوذ به سیستم تصمیمگیری نظام حاکم تا کار خیریه و ثواب کردن متنوع است. این قضیه مربوط به کشور، جامعه و حتی تاریخ خاصی نیست.
در کشورهای غربی انجام کارهای خیر و رجوع به نفع همگانی شکلی تثبیت شده دارد. بدین معنا که چهرههای مشهور دنیای هنر و ورزش و اقتصاد در امور خیر فعال هستند و بخشی از درآمد خود را صرف انجام کارهای همگانی میکنند.
از تاسیس بنیادهای محیط زیستی و آموزشی تا سفیر صلح و آموزش و بهداشت. فرقی هم بین بیل گیتز و تیلور سوییفت و رونالدو و خاندان کندی نیست. همه به ظاهر برای نجات انسانهای دیگر میکوشند. انسانهایی که شرایط زندگیشان هیچ وقت به درستی تحلیل نمیشود تا ریشه مصائبی که بر دوش میکشند پیدا شود.
فرار از مالیات و پولشویی تنها یک وجه امور خیر است. امری که از قضا چندان هم پوشیده نیست. کاراکتر شخص فاسدی که با بهر جستن از روشهای ممنوع و غیراخلاقی صاحب ثروتی بزرگ میشود و روز یکشنبه در ردیف اول کلیسا مینشیند، تصویر آشنای فیلمهای غربی است.
ثروت و امر خیر در ایران
ارتباط ثروت و امر خیر در فرهنگ و تاریخ ایران نیز قدمت بسیاری دارد. کافی است تنها به ادبیات این سرزمین رجوع کنیم تا از نقش اجتماعی پررنگ فلان تاجر و بازرگان آگاه شویم.
در فرهنگ ایرانی انجام کارهای عامالمنفعه در ظاهر بیشتر معطوف به خشنودی خداوند و ساختن خانه آخرت بوده است. اما نفوذ در ارکان حیات اجتماعی جامعه و از آن مهمتر رخنه در منابع قدرت و سهیم شدن در تصمیمگیریهای کلان سیاسی نیمه دیگر این توده یخ بزرگ است که در زیر آب پنهان شده است. اصولا فرهنگی مانند وقف امری در جهت تثبیت نام و میراث به گونهای که از گزند رویدادهای سیاسی مصون بماند بوده است.
ویلای نمازی، تقاطع ثروت و قدرت / هنر و مذهب
برای تحلیل چگونگی پیوند امر خیر با هنر و مذهب کافی است به حواشی پررنگتر از متن ویلای نیاوران مشهور به ویلای نمازی نگاهی بیندازیم.
این ویلا سال 1339 به خواست شفیع نمازی فرزند مهدی نمازی از سیاستمداران به نام روزگار مشروطه تا پهلوی دوم ساخت شد. سازنده و طراح این بنای زیبا، جیو پونتی معمار معروف ایتالیا است که اتفاقا سال 1979 درگذشت.
جیو پونتی جدا از بناهای زیبایی که در میلان ایتالیا ساخت، دو اثر در خاورمیانه از خود به یادگار گذاشت. نخست ساختمان شورای برنامهریزی و توسعه عراق که در بغداد ساخت و دوم ویلایی در خیابان عمار نیاوران به خواست نمازی. او این بنا را که با مشورت محسن فروغی، رئیس وقت دانشکده هنرهای زیبای تهران، ساخت «شادی زندگی» نام گذاشت. با این توصیف ثروت و نگاه زیباشناختی نمازی با هنر جیوپونتی درآمیخت و «شادی زندگی» را پدید آورد.
اما خاندان نمازی تنها در اندیشه انباشت ثروت نبودند. آنها مانند همه ثروتمندان میدانستند که بخش بزرگی از برساخته تصویر افسانه ثروت شخصی منوط به آفرینش آن در جمع همگانی است. از این رو کارهای عامالمنفعه بهترین روش برای پدیداری نام و کسب اعتبار بود. امر خیر در خاندان نمازی با ساخت بیمارستان و مدرسه و موسسههای خیریه تبلور یافت.
این فرایند همان قضیهای است که در چارچوب نظری پیر بوردیو، جامعهشناس فرانسوی، تبدیل سرمایه اقتصادی به سرمایه اجتماعی و سپس به سرمایه نمادین است. امری که پس از تملک ویلای نمازی توسط احمد ابریشمچی نیز پیش آمد.
احمد ابریشمچی، ثروت، قدرت و امر خیر
برای آنهایی که با اسامی مستعار افراد به ویژه اسمهایی که روزنامه کیهان آنها را به وسیله آن مخاطب قرار میداد آشنا هستند، الف- الف نام پرآوازهای است. احمد ابریشمچی سالها پیش از نهادینه شدن تفکرات توسعه محور صندوق بینالمللی پول در ایران، به ویژه در ایام جنگ بازرگانی موفق اما گمنام بود. کار واردات بخشی از مایحتاج عمومی کشور با ابریشمچی بود. به همین دلیل به احتمال زیاد نخستین پیوندهای ابریشمچی با حلقه قدرت از همان ایام آغاز میشود.
با پایان جنگ و آغاز توسعه کشور نگاهها به سوی نهادهای مالی بینالمللی معطوف شد تا با دریافت وام و تسهیلات و سرمایهگذاری خارجی، دوران سازندگی آغاز و بخشی از کمبود نقدینگی کشور نیز جبران شود. اما تئوریهای کارشناسان نهادهای مالی و پولی جهانی هنوز در ایران آببندی نشده بود که قشر جدیدی از سرمایهداران و در واقع سرمایهاندوزان و سرمایهپروران به وجود آمدند.
منشاء یکی از تحولات بزرگ جامعه ایران بدون شک تغییر شکل ارتباطات بود. بدین معنا که با فراگیر شدن استفاده از شکلهای نوین ارتباطی در جهان غرب و سپس در کشورهای در حال توسعه آسیای جنوبشرقی، نیاز به داشتن ابزار ارتباطات نو در ایران نیز آفریده شد.
سال 1373 تا 1374 تعداد متقضیان تلفن همراه حدود 1500 نفر بود در حالی که این رقم در یک روند پرشتاب دو سال بعد به میلیونهای عدد رسید. تبعا چنین بازار خداآفریدی نمیتواند در اختیار هر از راهرسیدهای باشد. احمد ابریشمچی تا آن موقع آنقدر به هسته مرکزی قدرت در دولت نزدیک شده بود تا این بازار را در اختیار بگیرد. آن هم در روزگاری که با ورود ایران به بازار نوین ارتباطی یکی از هفت کشوری شد که موبایل در آن گسترش یافت و به ابزار نخست ارتباطی تبدیل شد.
با تاسیس شرکت ایراتل کار احمد ابریشمچی بالا گرفت. مرد همیشه خندان توانست میلیونها عدد گوشی نوکیا به بازار تشنه ایران وارد کند و نبض این قدرت نوظهور را در اختیار بگیرد. از همین ایام نیز نامهای دیگر خاندان ابریشمچی به میان آمدند و با نام مدیران شرکتهای ارتباطاتی فعال شدند.
لقبهایی مانند سلطان نوکیا و پدرخوانده نوکیا بخشی از اسطورهای بود که در حال شکلگیری بود. اسطوره حاج احمد ابریشمچی وقتی تمام و کمال شد که لقب «مرد بدون خط قرمز» را به او دادند. لقبی که میزان نفوذ و اتصال به حلقههای قدرت را نشان میدهد. واردات تجهیزات مخابراتی در هنگام رویدادهای سال 88 بخشی از عرصههای دیگری بود که او پیمود.
ابریشمچی برای ساختن ذره ذره این اسطوره زحمت بسیار کشیده است و دو چندان برای حفظ و پاسداشت آن. انجام کارهای عامالمنفعه و امور آمیخته با خیر همگانی بخشی از کوشش ابریشمچی برای حفظ اسطورهاش بوده است. تاسیس مدارس و بیمارستانها و هزاران کار عمومی که زیر پوشش موسسه خیریه امام رضا (ع) انجام میشود از جمله آنهاست.
احمد ابریشمچی به خوبی میدانست که منشاء ثروت هنگفتش در کجا قرار دارد. به همین خاطر نام نیک و سرای زرنگار را با هم درآمیخت و عموم طبقات جامعه ایران را به سفره پر زرق و برقش در شمال کشور کشید.
معروفترین ویلایی که میزبان چنین امری بود و هست ویلای معرف به «دریا ویلا» در محمودآباد است که با قواعد خاصی اداره میشود. میهمانان این ویلا از پایینترین قشرهای جامعه تا مسئولان رده بالای حکومتی و دولتی را شامل میشوند. امری که صدای کیهان را هم درآورد و مسئولان قضایی را به لم دادن در ویلای ابریشمچی متهم کرد.
احمد ابریشمچی مصداق عینی پیوند ثروت با امر خیر در ایران است. مردی که آنقدر قدرت دارد که بنای ارزشمندی مانند ویلای نمازی در نیاروان را تصاحب کند و اجازه ثبت آن را در فهرست بناهای تاریخی و ملی میراث فرهنگی بدهد. کسی که خودش میراث فرهنگی این جامعه است. همانگونه که اگر بنای ساخته دست و اندیشه جیوپونتی برای ساخت هتل پنج ستاره ویران شود.
*تحریریه عصرپرس/ 1199*
پایان/